آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان موسیقی ایرانی وبلاگ تخصصی موسیقی ، نوای قلعه پایان (صالح ابراهیمی قلعه) فریدون شهبازیان فریدون شهبازیان (زاده ۱۳۲۱ تهران) آهنگساز اهل ایران میباشد. زندگینامه و فعالیتهنری شهبازیان یادگیری موسیقی را از سن هشت سالگی و با ساز ویولن نزد عطا الله خرم میثاق آغاز نمود و در سن ۱۸ سالگی به عضویت ارکستر سمفونیک تهران به رهبری حشمت سنجری در آمدو در سال ۱۳۴۶رهبر گروه کر و شد.وی فارغ تحصیل دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران میباشد. شهبازیان در دهه ۶۰ آهنگسازی برای فیلم را نیز آغاز نمود. وی به همراه علی معلم شورای موسیقی را در صدا وسیما تشکیل دادند که وظیفه نظارت و سانسور بر موسیقی پاپ را به عهده داشت وی هم اکنون جزو منتقدین موسیقی پاپ ایران میباشد. فیلمشناسی
آثار آهنگسازی و تظیم بسیاری از آهنگهای زیبا و به یاد ماندنی با اجرای خوانندگانی مانند محمد رضا شجریان ، عارف ، سیمین غانم ، الهه ، علیرضا افتخاری، نادر گلچین و گلپایگانی و ......
بهترین و به یاد ماندگانی ترین آثار :
سه شنبه 16 تير 1394برچسب:, :: 10:33 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
حضور استاد فریدون شهبازیان در روستای قلعه پایان در فروردین1393 سه شنبه 16 تير 1398برچسب:, :: 10:21 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
پیکر سیمین بهبهانی با حضور خیلی عظیم هنرمندان و علاقمندان به شعر و ادب و موسیقی ایرانی با شعر و موسیقی از تالار وحدت به سمت آرامگاه خانوادگی این شاعر غزلسرا در بهشت زهرا (س) تشییع شد. تشییع پیکر سیمین غزل پارسی با حضور علامندان به شعر و ادب موسیقی ایرانی
سه شنبه 16 تير 1394برچسب:, :: 10:12 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
البوم عکس استاد محمد رضا لطفی،نوازندهٔ برجسته و سرشناس تار، سهتار و ردیفدان، موسیقیدان و آهنگساز، همچنین پژوهشگر و مدرس موسیقی سنتی ایرانی بود. وی در بداههنوازی استادی چیرهدست بود. لطفی در کنار تار و سهتار،کمانچه، دف و نی نیز مینواخت.استاد لطفی در ۱۷ دی ۱۳۲۵ در گرگان به دنیا آمد و پس قریب نیم قرن تلاش و خدمت در زمینه موسیقی ایرانی در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۳ تهران چشم از جهان فروبست... آلبوم عکس استاد محمدرضا لطفیسه شنبه 16 تير 1394برچسب:, :: 10:10 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
البوم عکس استاد شهرام ناظری ، متولد ۲۹ بهمن ۱۳۲۸ در شهر کرمانشاه ، خواننده، موسیقیدان، آهنگساز و استاد موسیقی ایرانی، کردی و موسیقی مقام ایرانی... آلبوم عکس استاد شهرام ناظریسه شنبه 16 تير 1394برچسب:, :: 10:7 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
سرپرست جدید دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یک روز پس از استعفای پیروز ارجمند از سمت مدیرکلی این نهاد دولتی از برنامه های آتی خود در این مجموعه سخن گفت. به گزارش پايگاه خبري تحليلي موسيقي ايراني «ناشکيبا» فرزاد طالبی در گفتگو با خبرگزاری مهر با تشکر از تلاش های پیروز ارجمند در سمت مدیر کلی دفتر موسیقی وزارت ارشاد توضیح داد: از روزی که به عنوان سرپرست در دفتر موسیقی وزارت ارشاد منصوب شدم تمام تلاش من بر این قاعده استوار خواهد بود که سیاست های کلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حوزه موسیقی را دنبال کنم و برای پیشبرد این اهداف عالی، تمام تلاش خود را انجام دهم. البته این یک موضوع طبیعی است که وقتی فردی با عنوان سرپرست در یک نهاد دولتی قرار می گیرد اجرای سیاست ها و برنامه های مصوب آن نهاد دولتی و رتق و فتق امور جاری از مهمترین اولویت های کاری اوست، یعنی این وضعیت با وضعیت مدیرکلی تفاوت های زیادی دارد. سه شنبه 16 تير 1394برچسب:, :: 10:3 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
سخن را از جایی آغاز می کنیم که پذیرفته ایم ،هنر جدای از زندگی نیست . نمودهای گوناگون هنر از پیدایش بشر با او بوده است و خواهد بود ، و باز قبول داریم که یکی از این نمودها موسیقی است . « موسیقی آینه ای است تمام نما که در آن می توان پیشرفت یا سیر قهقرایی یک اجتماع را به وضوح مشاهده نمود .» درباره موسیقی با اینکه هنوز دیرزمانی از شناخت علمی و تاریخی آن نمی گذرد ، دریایی از مطالب و عقاید و اندیشه ها جمع شده است ، و اگر این نیز دلیلی باشد بر این که موسیقی پدیده ای تجملی و تفریحی نیست که در زمانی بتوان ان را از انسان جدا کرد،می رسیم به این که هنرکه توانایی بی حدی در بیان عواطف انسان و نقش مهمی در شکوفایی خصلتهای نهفته و فراتر از خوب انسانی دارد،به چه طریقی باید هدایت شود،و چه عواملی در تعلیم موسیقی اساس قرار میگیرند .در این باب کارهای بسیاری شده است ازهزاران سال پیش در جاهای مختلف دنیا موسیقی را تعبیر و تفسیر کرده اند و ان را در زمره علوم مختلف قرار داده اند و برایش کتابها نوشته اند و روشهایی نیز برای تعلیم ان ابداع کرده اند .از ده قرن پیش توانسته اند علامتهایی برای نوشتن موسیقی تدوین کنند و در مدارس به طور جدی به امراموزش هنر بپردازند ،و امروز در تمام دنیا شاهد وجود مراکز آموزش موسیقی در سطوح مختلف یادگیری از دوره های پیش از دبستان تا مراحل بالای دانشگاهیهستیم . موسیقی و تعلیم آن در کشور مامسیر به خصوصی داشته است . اقای حسینعلی ملاح در مقاله ای با عنوان « سابقه تاریخی خط موسیقی در ایران » پیدایش خط موسیقی را به زمان زرتشت در یازده هزار سال پیش نسبت می دهد . در این مقاله آمده است : « خط دین دبیره که کهن ترین خط موسیقی است ویژه ثبت سروده های زرتشت بوده است – این خط در طول صدها قرن دگرگونیهایی پیدا کرده و سرانجام الفبای ابجد در آمده است – بعد از اسلام به وسیله تعدادیاز حروف ابجد و علاماتی که اختیار کرده بودند هر نوع موسیقی را ثبت میکردند .» اکثر دانشمندان ایرانی بعد از اسلام ، تحقیقات و تألیفاتی در زمینه مباحث علمی موسیقی داشته اند . آقای حنانه ثبت آهنگهایی را به وسیله عبدالقادر مراغه ای عنوان کرده است . ولی در هر حال آنچه که از روش تعلیم موسیقی در ایران تا یکصد سال پیش معلوم شده است ، این که در آموزش موسیقی از نوشته ای که بتوان آن را خط موسیقی نامید استفاده نمی کرده اند . و آنچه از موسیقی سنتی در مدرسه دارالفنون تعلیم داده شده ، و شیوه جدید آموزش برای بعضی از سازها که اغلب غربی بودند ، مورد استفاده قرار گرفت و به تدریج در تمام کلاسهای موسیقی جایگزین روش قدیم گردید . با این حال در مجامع اساسی موسیقی و در محضر استادان موسیقی سنتی ایران ارزش تعلیم از طریق شنیدن به قوت خود باقی است . باید به این نکته تئجه کرد که موسیقی سنتی ما مبتنی بر ردیفهاست ، و ردیفها سرشار است از حالتهای بیانی بسیار ظریف و گاهی پیچیده که طبیعتاً هیچ خطی نمی تواند به طور کامل علامتهایی برای ثبت آن داشته باشد . در اینجاست که بیان استاد از طریق ساز یا گفتار و حتی حرکات صورت و رفتار او مبنایی برای یادگیری قرار می گیرد . نوشته صالح ابراهیمی قلعه پنج شنبه 9 آبان 1392برچسب:, :: 10:24 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
پیشینه و معرفی تارواژه "تار" در نوشته های موسیقی دانان قدیم ایران همچون صفی الدین ارموی، خواجه بهاءالدین، ابوالفرج اصفهانی و تنی چند از شاعران و نویسندگان دوران گذشته بسیار یاد شده است ولی معلوم نیست منظور ایشان همین سازی باشد که ما امروزه به نام تار می شناسیم. حتی دوبیتی شاعر معروف و شوریده ایران بابا طاهر همدانی که واژه تار در آن به کار رفته است نمی تواند رد پای درستی از این ساز به دست دهد: دلی دیدم چو مرغ پا شکسته چو کشتی، بر لب دریا نشسته همه گویند که طاهر تار بنواز صدا چون می دهد تار شکسته در گذشته سازهایی با عنوان چهار تار، پنچ تار و شش تار بوده اند که این نام ها فقط تعیین کننده تعداد سیم یا تارهای آن سازهایند. بنابراین نمی توان به چنین عنوان هایی اعتماد کرد و مطمئن بود که منظور از چهارتار، پنج تار یا شش تار، همین ساز تار امروزی بوده باشد. بر اساس نقاشی های مربوط به بزم شاه عباس صفوی در عمارت چلهستون اصفهان، معلوم می شود در آن زمان سازی مانند تار امروزی رواج نداشته است. در یکی از این نقاشی ها، سازهایی مانند دف، نی، قانون، کمانچه و سازی مضرابی شبیه به تار دیده می شوند. با توجه به این که یکی از سندهای محکم برای یافتن پیشینه هر ساز، وجود نقش ها و نقاشی های مختلف از عهد گذشته می باشد و چنین سندی تا کنون برای ساز تار بدست نیامده است، می توان گمان داشت که این ساز خیلی قدیمی نیست و احتمالاً در 200 تا 250 سال پیش به شکل امروزی در آمده باشد. قدیمی ترین تصویر متعلق به آن مربوط به اوایل دوران حکومت ناصرالدین شاه است که میرزا علی اکبر فراهانی، بزرگ خاندان هنرپرور فراهانی را در حال آموزش تار به هنرآموزان دربار قاجار نشان می دهد. تار از دوره فتحعلی شاه قاجار کم کم به ساز اول موسیقی شهری ایران تبدیل شد. مهم ترین و معروف ترین نوازندگان این دوره نیز همگی تارنواز بودند و همچنین ردیف موسیقی دستگاهی ایران نیز به کوشش نوازندگان تار شکل گرفت. به جز منطقه آذربایجان، هیچ شکلی از تار در موسیقی های بومی ایران وجود ندارد. اما شکل متفاوتی از آن به نام رباب در مناطق وسیعی از بلوچستان، افغانستان و تاجیکستان از گذشته های دور به یادگار مانده است. به گمان ژان دورینگ پژوهشگر معاصر فرانسوی، تار امروزی برگرفته از ساز رباب قدیم است. زیرا شکل کاسه هر دو ساز، دوقلوست و سطح روی شان با پوست حیوان پوشیده می شود. شکل دیگری از تار، در مناطق شمال غرب ایران و همچنین کشور آذربایجان به نام تار قفقازی وجود دارد. این ساز نیز بنا به پژوهش های ورتکف Vertkov و دیگر صاحب نظران آذربایجانی، تا پیش از قرن 12 هجری (اواخر قرن 18 میلادی) در قفقاز دیده نشده است. در آن زمان یک نوازنده ماهر به نام صادق اوغلی به آن سه سیم واخوان افزود و کمی شکلش را تغییر داد. بدین ترتیب تار قفقازی اقتباسی از تار ایرانی و در اصل برگرفته از رباب است. در حال حاضر این ساز با کاسه ای کوچک تر از تار ایرانی، هشت سیم دارد و محل قرار گرفتن آن همانند عکس های نوازندگان تار دربار قاجار، بر روی سینه نوازنده است. قدیمی ترین تار ایرانی که در جهان غرب شناسایی شده، به سال 1289 هجری خورشیدی در یک موزه انگلیسی و قدیمی ترین سند تارنوازی با شکل و شمایل امروزی نیز، نوشته ای از گوبینو Gobineau جهانگرد فرانسوی است که در سال 1235 خورشیدی، تارنوازی آقا علی اکبر فراهانی را در تهران از نزدیک دیده و او را یک هنرمند طراز اول جهانی توصیف کرده است دو شنبه 6 خرداد 1392برچسب:, :: 8:27 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
استاد احمد عبادی احمد عبادی (۱۲۸۵-۱۳۷۱) از استادان موسیقی ایرانی و نوازنده سهتار و فرزند میرزا عبدالله فراهانی بود. از هشت سالگی با موسیقی آشنا شد و اصول نوازندگی را از خواهران خود مولود و ملوک، که از تعلیمات پدر برخوردار بودند فرا گرفت. احمد عبادی مدتها در وزارت پیشه و هنر به تدریس و تحقیق در موسیقی ایرانی و سه تار پرداخت و در جهت معرفی موسیقی ملی ایران کنسرتهای متعددی در داخل و خارج از کشور از جمله فرانسه، ایتالیا، آلمان و اتریش داشت که مورد استقبال هنردوستان واقع شدهاست. عبادی در نواختن سهتار دارای سبک و شیوهای مخصوص به خود بود که کمتر کسی توانسته از عهده تقلید آن بر آید. عدهای سبک خاص ساز زدن او را مربوط به امکانات و وسایل صدا برداری زمان وی میدانند. مضرابهای تک سیم و دومضرابها از مشخصههای بارز سبک وی هستند. از کارهایی که او در نوازندگی سهتار ایجاد کرد، ابداع کوکهای مختلف در سه تار است که در آلبوم کوک سه تار آنها راعرضه کردهاست. عبادی شاگردان بسیاری تربیت کرد که از میان آنها مهربانو توفیق، بهرام وادانی و بهداد بابایی را میتوان نام برد. او در رادیو نیز فعالیت میکرد و صفحهها و کاستهای زیادی ضبط کرده از جمله صفحه آواز شور همراه رضا ظلی و همچنین تکنوازیها و بداهه نوازیها و همراهی با نوازندگان و خوانندگان مختلف. همنوازیهای او با غلامحسین بنان و محمدرضا شجریان آثاری ماندگار در قالب برنامهٔ گلها به جا گذاشتهاست.
دو شنبه 6 خرداد 1392برچسب:, :: 8:19 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
موسیقی یکی از هنرهای زیبا است که از ابتداای خلقت در نهاد طبیعت مسطور بوده .
آهنگ مرغان خوش نوا ، وزش باد و حرکت برگ درختان ، لغزش آب جویباران و ریزش آبشارها ، موسیقی ابتدایی بشر و اولین آموزگار انسان در آموختن این هنر بوده است .
بعدها به تدریج در اثر میل طبیعی انسان به تقلید نغمه ها و صداهایی که در طبیعت وجود داشته و کوشش صنعت گران و هنرمندان از بعضی از اثار طبیعت استفاده شده و آلات گوناگون موسیقی بر حسب احتیاج بوجود آمده است .
معرفی دستگاه شور دستگاه شور یکی از متداول ترین آوازها میان مردم ایران است بخصوص متعلقات این آواز بیشتر بین عامه معمول می باشد و حتی اشخاصی هم که موسیقی نمی دانند اگر گاهی زمزمه کنند اغلب یکی از متعلقات شور را می خوانند. آواز شور جذبه و لطف خاصی دارد و خیلی شاعرانه و دلفریب است . از ملال و حزن درونی حکایت می کند و گاه با ناله ای موثر و وقاری پوشیده از حجب و حیا نصیحت می کند و دلداری می کند . این آواز برای ابراز احساسات درونی از قبیل عشق ، محبت ، عاطفه ، ترهم و امسال آن بسیارمناسب است . ناله های آواز شور کاملاً طبیعی است و غمگساری آن مانند آواز دشتی خانمان سوز و جانگداز نیست . آواز شور نمونه کاملی است از احساسات و اخلاق ملی اسلاف ما . گویی روح عارفانه و متصوف ایرانی را کاملاٌ مجسم می کند . شنونده دقیق می تواند از استماع اواز شور به زیبایی مناظر ایران و صفات خاص اهالی این سرزمین را پی برد . این آواز در روشنایی مهتاب و کنار جویباری صاف و آرام و در سکوت و خاموشی طبیعت که هر ایرانی را مجذوب می کند تاثیر عجیبی دارد و خود شمعه ای است از روموز عوالم عرفنی که ذوق اهالی مشرق به تجسس آن بی نهایت علاقه مند بوده است . خلاصه آهنگ آواز شور موقر و نجیب و جلوه ای است از وارستگی روح ایرانی .
جمعه 3 خرداد 1387برچسب:, :: 21:13 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
موسیقی یکی از هنرهای زیبا است که از ابتدای خلقت در نهاد طبیعت مسطور بوده .
آهنگ مرغان خوش نوا ، وزش باد و حرکت برگ درختان ، لغزش آب جویباران و ریزش آبشارها ، موسیقی ابتدایی بشر و اولین آموزگار انسان در آموختن این هنر بوده است .
بعدها به تدریج در اثر میل طبیعی انسان به تقلید نغمه ها و صداهایی که در طبیعت وجود داشته و کوشش صنعت گران و هنرمندان از بعضی از اثار طبیعت استفاده شده و آلات گوناگون موسیقی بر حسب احتیاج بوجود آمده است .
پنج شنبه 26 ارديبهشت 1387برچسب:, :: 8:53 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:, :: 8:58 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:, :: 8:57 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:, :: 8:55 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
دو شنبه 2 مرداد 1391برچسب:, :: 1:8 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
بانو قمر الملوک وزیری در سال 1281 به دنیا آمد. وی در همان کودکی مادر خود را از دست داد و او همراه مادر بزرگش خیرالنساء زندگی میکرد. خیرالنسأ از مرثیه خوانان و روضه خوانان حرم ناصری بود و ملقب به افتخارالذّاکرین گردید. آواز خواندن به تقلید از صدای مادربزرگ قمر را به خواندن علاقمند کرد؛ قمر میگوید: «من مدیون همان تربیت اولیّه خود هستم. چون خواندن همراه با مادربزرگ به من جرأت خوانندگی در حضور جمع را داد. اولین بار قمر در مجلسی با مرتضی خان نی داوود نوازندۀ تار آشنا شده و مرتضی خان متوجّه میشود که صدای قمر از کیفیّت و توانایی بسیار بالایی بر خوردار است و همین توجّه باعث برخورداری قمر از تعلیمات مرتضی خان نی داود میگردد و این آشنایی باعث میشود که وی توسط مرتضی خان نی داوود به جامعۀ هنری و نیز به مردم معرفی گردد. چرا که بعدها قمر به همراهی تار مرتضی خان نی داود کنسرتهای متعددی در تهران و شهرستانها بر گزار میکند و بزودی به شهرت میرسد. رضا قلی خان نوروزی یکی دیگر از خوانندگان اواخر عصر قاجار بود و قمر مدّتی از تعلیمات وی بهره مند شده بود وچون در نظمیّه کار میکرد به رضا قلی خان نظمیّه معروف بود. قمراز طریق صفحات قدیم با صدای طاهرزاده آشنا شده و بسیار تحت تأثیر سیّد حسین طاهرزاده ردیف دان و خوانندۀ آن دوران قرار میگیرد و عینا" صدای طاهرزاده را تقلید میکرد و میخواند. اوّلین بار در سال 1304 از طریق کمپانیhis master voice کمپانی معروف انگلیسی ضبط شد وصفحات آن بعد از سال 1306 به بازار آمد. پس از آن نیز کمپانی ها پولیفون و بدافون نیز صفحات از صدای قمر و روح انگیز و... تهیه نمود که این صفحات در سال 1312 به ایران رسید قمر هنرمندی بود آزاده و سخاوتمند و شاید کمتر زنی به ثروت و شهرتی که او در عصر خویش به دست آورده بود رسیده باشد. وی زنی نیک سیرت و نوع دوست بود. از فقرا و مستمندان دستگیری میکرد و به خانواده های تنگدست و پریشان کمک میکرد. در شبهای نوروز همۀ مایحتاج خانواده های بی بضاعت و بی سرپناه را مهیّا میکرد. از شادی مستمندان شاد و از اندوهشان در غم واندوه بود. قمر اوّلین کنسرت خود را در سال 1310 به منظور افتتاح یک سینما در همدان اجراء کرد. در این سفر وی به دیدار عارف قزوینی مجاهد مشروطه خواه و شاعر و ترانه سرا ی نامی ایران رسید. در سال 1313 قمر به کرمانشاه رفته و همراه با تار مرتضی خان نی داود دوّمین کنسرت خود را در این شهر به اجرا میگذارد و نیزکنسرتی همراه با موسی خان معروفی(از شاگردان کلنل علینقی وزیری و درویش خان) در رشت برگزار میکند. موسی خان معروفی در این باره میگوید: «با اینکه بهاء بلیط پنج یا دو تومان بوده و هنگام باز گشت از رشت هیچ کدام ما هیچ پولی نداشتیم زیرا خانم قمر درآمد حاصله از کنسرت را به زنهایی که در شالیزار برنج میکاشتند بخشید.» او هر چه داشت به مردم فقیر و بی بضاعت بخشید. معروف بود که عدّه ای به خوانندگان زن سفارش می کردند به جمع آوری مال و ثروت بکوشید تا مثل قمر دچار فقر و ناداری نشوید! از حدود سالهای 1326 تا 1332 نیز کنسرتهائی با «برادران معارفی» ناصر و مسعود معارفی در شهرهای مشهد و بروجرد به اجراء در آورد. از زمان تأسیس رادیو از سال 1319 اوّلین خوانندگان و نوازندگانی که با رادیو همکاری داشتند. عبارت بودند از: «حبیب سماعی» نوازندۀ سنتور «ابوالحسن صبا»، «ابراهیم منصوری»، «مهدی خالدی» نوازندۀ ویولن «مرتضی نی داود»، «عبدالحسین شهنازی»، «موسی معروفی»، نوازندۀ تار «مرتضی محجوبی»، «جواد معروفی» نوازندۀ پیانو«حسین تهرانی»، «تاج اصفهانی»، « ادیب خوانساری»، « بدیع زاده» و قمر الملوک وزیری و روح انگیز نیز به عنوان خواننده. ساسان سپنتا می نویسد: «در زمان تصدی مشیر همایون شهردار به ریاست موسیقی در سالهای 1331 نواری از برنامه های قمر و همنوازی تار و ویولن برادران معارفی دررادیو ضبط شد،که متأسفانه بعدها آنها را پاک میکنند. اتفاقاً این دوران، دوران پختگی قمر در آواز بود که این آثار میتوانست یادگار با ارزشی از آن دوران باشد.» کسانیکه برای قمر آهنگ ساخته اند: «مرتضی خان نی داود؛ امیر جاهد؛ علی اکبر شهنازی و موسی نی داود». نوازندگان نیز معمولاً عبارت بودند از:«تار، مرتضی خان نی داود»؛ «سه تار ارسلان درگاهی»؛ «پیانو، مرتضی خان محجوبی»؛ «ویلن حسین یاحقّی»؛ « تار موسی خان معروفی » اشعار تصانیف نیز از شعرایی همچون «ملک الشعراء بهار»؛ «محمّد علی امیر جاهد»، «ایرج میرزا» «پژمان بختیاری» ؛ «مؤید ثابتی»؛ «نیّرسینا» و «وحید دستگردی» بوده است. سرانجام بانو« قمرالملوک وزیری» در روز پنجشنبه چهاردهم مرداد ماه 1338 در فقر و تنگدستی در سن پنجاه وهفت سالگی درگذشت. بعد از مرگ قمر مراسم کوچکی با حضور جمعی از هنرمندان برگزار شد. در این مجلس «روح الله خالقی» دربارۀ ارزش و اعتبار و شخصیّت هنری قمر سخنرانی می کند و پس از آن خانم روح انگیز همراه با تار مرتضی نی داود یکی از تصنیف های او را اجراء میکنند. بانو قمرالملوک وزیری یکی از هنرمندانی بود که هنرش را ارزانی اشکها و خنده های مردم خویش نمود و در نهایت فقر و تنگدستی جان سپرد. روحش شاد و یادش گرامی باد. جمعه 26 خرداد 1391برچسب:, :: 23:0 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
نگاهی بر مقوله « تنظیم» بر گروه نوازی های « فرامرز پایور» مقدمه: ارکستر پایور جدی ترین گروه موسیقی در تاریخ گروه نوازی موسیقی ایرانی است. نگاهبانی کردن از اصول گروه نوازی با ابداع برخی موارد فنی، استقلال ذهنی نوازنده در هنگام اجرای پارتیتورهای از پیش نگاشته شده، کوک بی نظیر گروه که تا به امروز نمونه بارز هر اجرای صحنه ای استاندارد است و ... بسیاری از موارد مختلف که بر مدعای جمله نخست صحه می گذارد. فرامرز پایور از نخستین پیشگامان گروه نوازی است و تنها آهنگسازی است که در زمان واحد با دو گونه ارکستر از لحاظ سازبندی و صدادهی به عنوان آهنگساز و سرپرست بطور مداوم و طولانی کار کرده است. اما نکته ای که این نوشته بر اساس اثبات و یا تفسیر آن نوشته شده است، مقوله « تنظیم» در ارکستر پایور می باشد که خود نقطه عطفی است در راستای سیر تاریخی اجرای موسیقی.
پیش گفتار: تنظیم در موسیقی ایرانی به مفهوم امروزه آن به دو زمان تاریخی بررسی می شود: قبل و بعد از علینقی وزیری. وزیری با وارد کردن بخشی از موسیقی غربی به داخل هنر ایرانی و همچنین مراودات آهنگسازان غربی در داخل و مسافرت های ایرانیان به خارج از مرزها، رونقی به بخش موسیقی ما که امروزه جزء جدانشدنی آن محسوب می شود، اضافه کرد. جدا از اینکه این تغییر دیدگاه به نفع و یاضرر موسیقی ایرانی گردید (که از مجال این نوشته خارج است)، نگاهی را روانه ذهنیت های آهنگسازان کرد تا با دیدگاه های جدید به این مقوله روی آورند. درواقع تنظیم زمانی پا به عرصه موسیقی ایرانی گذاشت که دیدگاه های متفاوتی را با خود در پی داشت. نخست آنکه در کل موسیقی ایرانی، در ارائه مقوله گروه نوازی نیازی به تنظیم ندارد و دیگر آنکه در مجموع تعدد سازی در زمینه اجرایی آنقدر رونق نداشت که نیاز این پدیده حس شود. در این میان، گروه پایور با ارائه نمونه های بسیار مناسب، به بسط و گسترش این مقوله پرداخت. مانند رپرتوارهای اجرایی گروه، تنظیم نیز به نوآوری شان اضافه شد. آنچه در این باره حائز اهمیت می باشد، بکر بودن این نوع دیدگاه است که توانست جمعیت قابل ملاحظه ای را در این سیستم صدادهی وارد کند. در شرایط سنتی زمان، گذشته از منظر رپرتوار و نوازندگی که بیشتر بر پایه تکنوازی آن هم برگرفته از ردیف صرف استوار بود و همچنین حضور ارکسترهایی مشابه ارکسترهای کلاسیک غربی در رادیو، حضور پرصلابت گروه پایور حداقل برای یک دهه قابل اعتنا و اعتبار است. امروزه باید درنظر داشت که مقوله تنظیم خود به گونه های مختلف تقسیم می شود، مانند تنظیم کلاسیک یا سنتی (مانند آثار گروه پایور و اکثر ارکسترهای دهه 50)، تنظیم «گلها» (نمونه ای کامل از برنامه گلها در همان دهه)، تنظیم گروه نوازی های «چاووش» (مانند آثار چاووش و گروه نوازی های دهه 60 و 70)، تنظیم شخصی (مانند آثاری از حسین علیزاده، احمد پژمان، محمدعلی کیانی نژاد، مجتبی میرزاده و... که با شنیدن تنظیم ها می توان ردپای تنظیم کننده را به وضوح دید)، و تنظیم مدرن با دیدگاه های امروزی. شایان ذکر است که این مقاله، مخاطب خود را خاص و اهل موسیقی می داند و از این روی از توضیح پاره ای مفاهیم بنیادی و پایگی موسیقی اجتناب خواهد کرد، زیرا دیدگاه های علمی موسیقی، مخاطب خاص خود را طلب می کند و همچنین از طولانی شدن نوشته به خاطر همطراز نبودن دیدگاه نویسنده و خواننده رنج نخواهد برد. در رابطه با تحلیل و تشریح تنظیم های گروه اساتید، تنها با نوشتن چند مقاله و بررسی دیدگاه ها و یا شنیدن نمونه های صوتی آن، این مهم میسر نخواهد بود. شاید بتوان در پیش رو مواردی را تیتروار بررسی کرد، اما بدیهی است این مقوله باید در قالب پایان نامه های علمی بیشتر و بسیط تر ارائه شود تا به صورت جامع تری مورد استفاده قرار گیرد. در اینجا با ذکر چهار عنوان مطلب را شروع و به آن می پردازیم: 1. برتری نداشتن گروه بندی سازها نسبت به یکدیگر و نگاه به محتوای «نواخت»ها در گروه پایور برای تنظیم، بیشتر به محتوای موسیقایی نواخت ها توجه شده است تا مرزبندی های رایج امروزی. نوازنده ها تنها بر پایه اصول نوازندگی و آنچه خواسته آهنگساز است به این مقوله نگاه می کنند تا تقسیم بندی هایی مانند « مضرابی ها»، « کششی ها» و یا « کوبه ای ها». پولت بودن سازهای غیر همگن از نظر صدادهندگی مانند « نی» و « تار» و یا « سنتور» و « کمانچه» به عنوان جفت های تنظیم شده در کنار یکدیگر از همین نکات است. سازبندی ها در نوع تنظیم و همچنین صدادهی گروه نقش مهمی دارند. در همین دیدگاه است که مخاطب می تواند با تنوع بیشتری موسیقی را بشنود و از تفکیک های صحیحی از دیده آهنگساز بهره ببرد. هرچند این نوع تقسیم بندی در آثار گروه پایور غالب نیست، اما به شدت به دریافتی شخصی در این آثار تبدیل شده است ( به آثار « چهارباغ»، « کنسرت اساتید»، « راز دل»، « ارغوان» و « انتظار دل» رجوع شود). 2. استفاده از حالات مختلف تنظیم در رابطه با فرم اجرایی قطعات آنچه نواخته می شود از دیدگاه فرم در تنظیم گروه پایور نقش بسزایی دارد. برای بررسی این موضوع مهم، باید ابتدا عنوان شود که در مقوله فرم، موسیقی ایرانی بشدت فقیر و کم مایه است. هرچند دیدگاه های سنت گرا این را از خصیصه موسیقی ایرانی می دانند، اما از منظری، تاریخ یک موسیقی دویست ساله با محدودیت شش الی هفت فرم اجرایی بسیار محدود می نمایاند. اما در کل همین فرم ها هم در نوع تنظیم گروه نوازی ها نقش عمده ای داشته اند. در فرم های ضربی و یا پیش درآمد، تنظیم همواره بر پایه هایی استوار است که در « تصنیف ها» تغییر می کند . در بخش باکلام، نوع تنظیم برگرفته از صدادهی کلی گروه و متکی بر ملودی اشعار است، اما در قطعات بی کلام، تنظیم بر حرکت های رنگ آمیزی شده بر پایه های ردیف و همچنین ساخته آهنگساز است. همچنین در اجراهایی که گروه پایور آثار دیگران را اجرا کرده است، امانت داری حس آهنگساز در طول اجرا به گونه ای است که تنظیم به هیچ وجه وارد حیطه ملودی سازی نمی شود و تنها به یک شخصیت ساده بدل می شود (به تصانیف و قطعات اجرایی گروه در دوره های مختلف، اجرای آثار « درویش خان» و « صبا» رجوع شود). دانلود قطعه ماهور اثر درویش خان، اجرای گروه پایور 3. استفاده از آموخته های غربی و فرم های جدید در موسیقی ایران در کل، تنظیم از مقوله های موسیقی ایرانی نیست. تنظیم در دیدگاه سنتی و قبل از زمان این گونه گروه نوازی ها، جایگاهی در این رابطه نداشته است. پس بدون شک، نزدیک شدن به یک حرکت جدید غیرسنتی نیازمند شناخت کافی از آن مقوله و همچنین گذشته موسیقایی ایران است. حرکت های کنترپوآنتیک در تنظیم های گروه پایور از نکات قابل توجه می باشد. تنیدن چند خط موازی در یکدیگر با حفظ شخصیت ملودیک و همچنین نواخت های خوش صدا در شنیدن کل قطعه از این دسته می باشد. استفاده از فرم کنسرتو و نگاه به مقوله جدید تنظیم در آن زمان و همچنین حضور چندنوازی ها مانند دونوازی سنتور، فلوت، تار، ویولن در این تقسیم بندی است، اما از آنجا که بررسی این مقاله بر « گروه نوازی» است، لذا تحلیل اینان زمان و نوشتار دیگری را طلب می کند. تغییر ریتم در قطعات و همچنین گسترش دادن « موتیف» های برگزیده همگی از دیدگاه های موسیقی غرب و استفاده بهینه گروه پایور از این دستاوردهای هنری است (به گروه نوازی ماهور همراه با سه تار احمد عبادی، قطعه « راز و نیاز» در نوار کانون پرورش فکری و همچنین گروه نوازی های ارکستر بزرگ پایور رجوع شود). دانلود گروه نوازی قطعه ای برای سه تار و ارکستر، اجرای گروه سازهای ملی و سه تار استاد عبادی 4. استفاده از نوانس، پوزیسیون ها و آرتکلاسیون به عنوان بخشی از تنظیم همواره به خاطر تثبیت نشدن تعریف مقوله « تنظیم» در ایران، این دیدگاه نسبی به نظر می رسد. این مقاله بر این باور است که در تنظیم گروه نوازی های پایور، دیدگاهی بر تیتر این قسمت استوار بوده است. بدان معنا که در تنظیم قطعات، لحن و لهجه ساز و نوازنده تأثیر بسزایی داشته است. تنظیم نه تنها تقسیم کردن ملودی ها در میان سازهای مختلف در ارکستر پایور نبوده است، بلکه تیزبینی آهنگساز و تنظیم کننده بر نوع نواخت ارکستر در پوزیسیون های انتخابی و حالات دینامیکی آنها بر تنظیم شان مشهود است. استفاده از توانایی های کامل سازها با توجه به شناخت محدوده صدادهی آنها و همچنین نوع تأثیر نوازنده بر صدادهی ساز خود نقش مهمی را در این قسمت بر عهده دارند. اگر قطعه ای را دو گروه نوازندگان به صورت جداگانه اجرا می کنند، همواره نوع تنظیم آن بر اساس نیاز اجرا تفاوت می کند و این نکته در جایگاهی ویژه در زمان خود قابل بررسی بوده است (به آثاری چون « دل شیدا»، همنوازی های « سه گاه» و « ماهور» در جشن هنر شیراز و شب های نیشابور رجوع شود). نتیجه: آنچه نباید در طول تحلیل این نوع تنظیم فراموش شود این است که تمامی این موارد در زمان خود باید مورد بازبینی قرار بگیرد. در زمانی که موسیقی ما نه در فرازمانی و یا فرامکانی خود حرکت می کرد، در زمانی که فرآیند های انسانی آنچنان در معرض پیشرفت قرار نمی گرفت، در زمانی که پیشرفت های تکنولوژی در زمینه موسیقی به صورت امروزی وجود نداشت، به دور از اعمال سلیقه شخصی از باب این نوع تنظیم، گروه پایور سردمدار این نوع موسیقی قرار می گیرد که امروزه برای هر محقق و پژوهشگری جای تفکر و کنکاش دارد. لازم به ذکر است که « گروه نوازی در ایران » همواره و از هر نقطه تاریخی و از هر نوع دیدگاهی که مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد، نام «پایور» جزء جدانشدنی آن تحقیق خواهد بود. جمعه 5 خرداد 1391برچسب:, :: 1:35 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
استاد علی اصغر بهاری زندگینامه استاد : علي اصغر بهاري ، به سال 1284 در ناحيه بازار عباس آباد تهران متولدشد. وی اصالتاً اهل بهار همدان بود. پدرش محمد تقی خان وی را تحت تعلیم مستقیم خود قرار داد و به او طرز نواختن کمانچه را آموخت ولی پس از سه سال به وی گفت که از این به بعد باید به نواختن کمانچهء دایی هایت گوش فرادهی و طرز نواختن آنها را بیاموزی. علي اصغر سه دايي داشت به نامهاي : اكبر ، رضا و حسن كه هر سه از نوازندگان خوب و بنام كمانچه بودند و در اركستر بزرگ بيست و چهار نفري كه آقا ناظم ، پدر مرتضي خان محجوبي ترتيب داده بود شركت مي كردند ساير اعضاي اين اركستر . نوازندگان و خوانندگاني نظير : درويش خان ، حسين خان اسماعيل زاده ، طاهرزاده ، اقبال السلطان و غيره بودند واين نشانگر آنست كه همكاري كردن در يك اركستر با اساتيد موسيقي وقت حتما مهارت و تبحر مي خواست . علي اصغر بهاري، از دايي هاي خود چيزهايي را كه بايد بياموزد آموخت تا اينكه در هجده سالگي همراه با اركستر ابراهيم خان منصوري در كنسرتي كه در يك سالن بر پا شده بود شركت مي كند و از همين جا آوازه شهرت بهاري به گوش موسيقي دانان مي رسد و او را بنام نوازنده خوب و آگاه به نواختن گوشه هايي ايراني مي پذيرند . بهاري پس از چندي در مشهد كلاس موسيقي جهت تعليم مي گشايد و يك سال هم با حبيب سماعي استاد سنتور كار مي كند و شاگرد تعليم مي دهند و بعدا به تهران مي آيد و توسط استاد روح الله خالقي به مدرسه موسيقي جهت تعليم دعوت مي شود و در هنرستان شروع به همكاري مي نمايد . وي با همكاري با مركز حفظ و اشاعه موسيقي ايران ، شاگردان خوبي را تربيت كرد كه هر كدام هم اكنون يكي از بهترين كمانچه كش هاي كشور مي باشند . اصغر بهاري مردي است صادق و خوشرو و بي تكبر و خلاصه استاد و هنرمندي است از هر جهت والامقام و براي آموختن به شاگردان خود از هيچ كوشش و از خود گذشتگي دريغ نمي كند . در سال 1332 به راديو دعوت مي شود و در اركستر هاي مختلف كه استاداني نظير : صبا ، عبادي ، حسين تهراني و غيره شركت داشتند ، همكاري مي كند . علي اصغر بهاري ، مدتي نيز در دانشگاه تهران به تعليم هنر آموزان مي پردازد و اولين هنرمندي است كه در تلويزيون تكنوازي كرد و مدت هشت بار به دعوت دولتهاي فرانسه ، بلژيك و آلمان جهت اشاعه و شناساندن موسيقي ملي و اين ساز اصيل ايراني ، به آن ممالك مسافرت كرد . علي اصغر بهاري ، يكي از اساتيد و بهترين كمانچه كش هاي ادوار موسيقي سنتي و نوين ايران مي باشد . به نقل از استاد بهاری در آن زمان در ایران نوازندگان کمانچه وجود نداشت و استاد تنها کسی بود که در آن موقع در تمامی گروه ها به نواختن ساز می پرداخت .
استاد بهاری و ساز کمانچه:
استاد بهاری به گفته خودش، در هجده سالگی ديگر به مرز مهارت رسيده بود و می توانست در محافل و کنسرت ها، هنرنمايی کند.
استاد بهاري فرزند دهه طلايي 1280 است که روز بيستم خرداد ماه 1374 روي در نقاب خاک کشيد.در آستانه نوروز سال 1375 خورشيدي، زنده ياد ناصر فرهنگفر، غزلي را سرود که مطلع آن بيانگر احساس تالم شديد و آينه تمام نماي غبن و حسرت موجود در خانواده موسيقي بود و در عين حال ميزان اعتبار و محبوبيت زنده ياد استاد علي اصغر بهاري را در بين هنرمندان موجه و ارجمند موسيقي اصيل، نشان مي داد : "آمد بهار و سبزه و من بي بهاري ام" . جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 13:49 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
استاد ابوالحسن صبا فرزند كمال السلطنه و از نوادگان فتحعلي خان صبا (ملك الشعراي دربار قاجار ) در سال 1281 در خانواده اي آشنا به موسيقي و اهل ادب متولد شد. مادر صبا نقل ميكند ((ابوالحسن از بچگي لب ايوان مي نشست و به انگشتان پاهايش نخ مي بست و با كمك دهانش صداي تار در مي آورد)). پدر صبا علاقه مفرطي به موسيقي داشت و خودآشنا به ساز ايراني بود. صبا در واقع مقدمات سه تار را از پدر وتنبك را از ربابه خانم ( (نديمه عمه اش كه آوازي خوش داشت و ضرب نيكو مي گرفت) ) فرا گرفت. هنوز كودكي خرد سال بود كه پدرش او را براي مشق سه تار به كلاس مرحوم (( آقا ميرزاعبدالله)) برد قريب به پنج سال تعليم سه تار ميگرفت بعد از كالاس ميرزا عبدالله به محضر(( درويش خان)) راه يافت. پدرش وي را نزد چند تن از استادان روسي كه بعد از جنگ جهاني اول به ايران آمده بودند برد و ابوالحسن نزد آنها قواعد و اصول موسيقي علمي و اروپايي را فرا گرفت و در ضمن با ساز ويولن هم آشنا شد. اين خصوصيت بارز صبا بود چرا كه در دوره اي زندگي و كار مي كرد كه كمتر موسيقي داني از ايران با نت وعلم موسيقي آشنايي داشت. صبا تعطيلات مقدماتي را در مدرسه علميه و سپس در كالج آمريكا به پايان رسانيد و به زبان و ادبيات فارسي و انگليسي آشنايي يافت در نواختن انواع سازهاي اصيل ايراني مهارت داشت اما شگفتي هنر او را بايد از زمان تاسيس مدرسه عالي موسيقي دانست كه در سال 1302 به همت استاد وزيري و با ياري سردار سپه در تهران آغاز به كار كرد اين مدرسه ميداني براي عرضه مهارت و نبوغ او بود. صباي جوان آنچنان شيفته موسيقي بود كه روزها سه تارش را به مدرسه ميبرد و در زنگ تفريح هم شاگرديهايش را دور خود جمع مي كرد و براي آنها مي نواخت وي معتقد بود كه قبل از اين مدرسه ويولن در موسيقي ايراني به طرز مغشوشي نواخته مي شد كه شايسته آن نبود و در حقيقت ويولن از روي كمانچه مشق مي شد. در22 سالگي دانشجوي ممتاز و تكنواز برنامه هاي مدرسه عالي موسيقي شد. نخستين اثر ضبط شده ي صبا قطعه (( زرد مليجه)) با ويولن بود كه در ميان دو بند سرود اي ايران به صداي روح انگيز در سال 1306 در قالب صفحه توليد شد. درسال 1306 از طرف استاد وزيري به مديريت مدرسه صنايع مستطرفه رشت منصوب شد. در طول دو سال اقامت در رشت علاوه بر تدريس موسيقي به روستاها و كوهپايه هاي اطراف رشت مي رفت و به جمع آوري آهنگها و نغمه هاي محلي مي پرداخت او انچه در ساز نوازندگان يا ني چوپانان مي شنيد به دقت روي كاغذ مي آورد، صبا معتقد بود كه منابع و سرچشمه هاي اصلي موسيقي سنتي ايراني همان آهنگها و نغمه هاي محلي است. اين تحقيقات باعث شد صبا براي نخستين بار به وجود ضرب هاي لنگ (طاق ) در موسيقي ايراني پي ببرد، آن هم در زمانه اي كه استادان فكر مي كردند كه نوازندگان محلي به اشتباه ريتم لنگ را مينوازند. حاصل تلاشهاي صبا و ارمغانهايي كه وي از سفر به گيلان با خود آورد، قطعات به ياد ماندني نظير(( ديلمان)) ((رقص چوپي))، ((قاسم آبادي)) ،((كوهستاني )) بود. به علت آب وهواي گيلان كه برايش مساعد نبود به تهران بازگشت و خانه موروثي خود رادر كوچه ((ظهير السلام)) براي تدريس موسيقي در نظر گرفت. در سال 1311 با يكي از شاگردان خود به نام ((منتخب اسفندياري))، دختر عموي نيما يوشيج ازدواج كرد و صاحب سه دختر به نامهاي غزاله ،ژاله و ركسانا شد. او هيچگاه فرزندانش را به يادگيري موسيقي تشويق نمي كرد.غزاله از قول پدر نقل مي كند : (( از نسل خودم موسيقي دان نمي خواهم)). ذوق و شيوه پژوهندگي صبا در زمينه ي تنظيم و جمع آوري موسيقي محلي منحصر به فرد بود. ژاله دخترش مي گويد (( يك روزدرويشي از كنار منزل ما رد مي شد و مشغول نواختن آهنگي بود. پدر را ديدم كه با عجله و با همان لباس منزل بيرون رفت و به دنبال درويش دويد تا ترانه را ثبت كند و از هر تكه برگه اي كه در جيب داشت براي ثبت آن ترانه استفاده كرده بود. مدتي نوازندگي سنتوررا نزد علي اكبر شاهي فرا گرفت، پس از در گذشت اين هنرمند در سال 1317 به مدت يكسال هم نزد استاد بزرگ زمانه « حبيب سماعي » آموخته هاي خود را تكميل كرد و با همكاري وي جان تازه اي به اين ساز ايراني دادند. براي به كمال رساندن نوازندگي تمبك نزد حاجي خان عين الدوله (حاج خان ضربي) رفت. كمانچه را از حسين خان اسماعيل زاده، فلوت را از علي اكبر خان هنگ آفرين، ويلن از حسين خان هنگ آفرين فرا گرفت و سازگري نزد استاد عباس. در اوان جواني در(( قورخانه)) كار مي كرد و با توجه به حقوق قابل ملاحظه اي كه به او مي دادند ولي او موسيقي را بيشتر راغب بود و كارهاي فني را كه در قورخانه نظير: نجاري، ريخته گري، سوهان كاري و غيره آموخته بود بعدها در ساختن آلات و ادوات و اسباب موسيقي به كار گرفت و به خصوص بيشتر مواقع در كارگاه نجاري كه متعلق به دوستش در كوچه ظهيرالسلام نزديك منزلش بود مي رفت و در آنجا به تعمير يا درست كردن آن ادوات مي پرداخت. از آنجايي كه صبا در مدرسه عالي موسيقي درس خوانده بود، بسياري او را به عنوان موسيقي دان مطرح مي شناختند كه در اين ميان صفحاتي كه وي پر كرده بود نيز در شهرت وي نقش به سزايي داشت و باعث جذب شدن شاگردانش مي شد. هنگامي كه راديو تهران درسال 1318 شروع به كار كرد، صداي ساز و آواز او به گوش همه ايرانيان رسيد و از آن هنگام صبا به عنوان استاد يگانه ويلن شناخته شد. وي علاوه بر ويلن، سازهاي ديگر را نيز تعليم مي داد و با بهره گيري از تجربياتش در دوران يادگيري خود، از روش هاي گوناگوني جهت تدريس استفاده مي نمود، به خصوص درمورد ويلن كه چندان دنباله رو روشهاي غربي نبود و درواقع صداي ويلن را به خدمت موسيقي ايراني گرفت.از نظر صبا در موسيقي و ياد گيري آن همواره مرزي وجود دارد كه برخي مي توانند از آن عبور كنند و به پيش روند و برخي نمي توانند. او افراد با استعداد را تشويق مي كرد و افرادي را كه نمي توانستند از آن مرز عبور كنند ، به كار ديگري ترغيب مي نمود. حاصل اين تلاشها در موسيقي افرادي نظير فرامرز پايور (سنتور) ،حسين تهراني (تنبك ) علي تجويدي ، حبيب ا... بديعي ، مهدي خالدي و همايون خرم (ويولن) ابراهيم قنبري و مهدي ناظمي (سازگري)، ملكه برومند (آواز) مي باشد. ازآثارمعروف صبا مي توان به زنگ شتر، كاروان، زرد مليجه ، بهار مست ، به زندان، به ياد گذشته، در قفس و چهارمضرابهاي گوناگون اشاره كرد. آثار مكتوب: رديف مجلسي براي ويولن، سنتور، تارو سه تار، نوشته هاي پراكنده و چاب نشده كتابي تحقيقي درباره شناسايي سازهاي ايراني و تاريخچه آنها . آثار غيرمستقل صبا : سلوي اي وطن (دستور ويولن وزيري)، چهار مضراب سه گاه (دستور ويولن وزيري) ، رنگ بيات ترك (23 قطعه ضربي)، پيش در آمد ترك (18 قطعه پيش درآمد)، نويد بهار و چهار مضراب ساده در ماهور (كتاب اول ويولن). از ديگر خدمات صبا اين بود كه براي ساز تنبك نت مخصوصي تدوين كرد و درس هاي آن را روي كاغذ معمولي نوشت و در ضمن ملودي هاي مخصوص آهنگ ها را به نت تنبك در آورد و به شاگردان آموخت. علاوه بر موسيقي، نقاشي رادر دوران جواني در مدرسه كمال الملك آموخت. از ميان تمام سازهايي كه مي نواخت، سه تار را براي خلوت تنهايي خود برگزيده بود و عقيده داشت كه سه تار بهترين وسيله اي است كه نوازنده مي تواند با ان احساساتش را بيان كند. صبا را ميتوان احيا كننده روش صحيح و قديمي سه تار نوازي دانست. روح الله خالقي معتقد بود كه صبا در كار موسيقي استعداد ذاتي دارد و به همين منظور هم كمتر موسيقي دان ايراني است كه مثل او با بسياري از سازها آشنايي داشته باشد و بتواند مانند او آنها را بنوازد به طوريكه يك موسيقي دان ايتاليايي كه در زمان حيات صبا با او ملاقات كرده است درباره اش مي گويد: ((اين مرد به تنهايي يك اركستر كامل است )) از نوازندگان خارجي به كرايسلر (ويولونيست )) و بتهوون نابغه موسيقي علاقه فراوان داشت. وي سرانجام در سپيده دم 29 آذر 1336 در سن 55 سا لگي در اثر بيماري قلبي در گذشت و با يك تشييع جنازه با شكوه در گورستان ظهيرالدوله تهران به خاك سپرده شد0 خانه صبا پس از مرگش در سال 1353 توسط دانشكده هنرهاي زيبايي كشورتبديل به موزه شد. و بسياري از نقاشيها و آثار تزئيني و سازهايي كه ساخته بود در آن نگهداري مي شود. غزاله دختر صبا نقل مي كند : (( پدرم به ما نوشت كه به جز موسيقي در انتخاب هر رشته اي براي تحصيل آزاديد))حكم زير از طرف مدرسه عالي موسيقي وزيري در تاريخ 16 اسفند 1308 شماره 1651 به صبا ابلاغ گرديد: آقا ميرزا ابوالحسن صبا سواد امتياز مدرسه صنايع ظريفه رشت را كه به مديريت جنابعالي از شوراي عالي معارف گذشته ارسال ميدارد. البته سعي خواهيد كرد كه شش سال دوره آنجا مطابق با شش متوسطه مدرسه عالي موسيقي باشد. امضا وزيري
در پايان اشاره اي به طريقه ساخته شدن چند قطعه معروف اثر استاد صبا: زرد مليجه: به گفته استاد قنبري مهر كه سالها محضر استاد صبا را درك كرده است صبا حالت اين آهنگ را از نوازنده اي محلي به نام فيض الله كه از اهالي گيلان بود و نوازنده كمانچه، فرا گرفته وبه شكل كنوني آن را ساخته. كوهستاني: اين آهنگ را((گوسفند و خان)) نيز مي نامند كه به معناي صدا كردن و جمع كردن گوسفندان است و صداي پاي گله گوسفنداني را تداعي مي كند كه مشغول پايين آمدن از كوه مي باشند و در گوشه اي از عشاق دشتي مي باشد. به زندان: ازقطعات مورد علاقه مرحوم صبا بود و حاصل سفراستاد به منطقه بختياري است0 اين آهنگ بيانگر احساس گروهي محكوم بود كه صبا مدت ها به دنبال آنها رفته ونغماتي را كه زمزمه ميكردند، به نت در آورده وبا الهام از آنها اين آهنگ زيبا را ساخت. رقص چوپي يا قاسم آبادي: ره آوردي از سفر استاد صبا به گيلان است. اين اثر كه از مرغوب ترين و زيباترين آهنگهاي محلي ايران است بزم رقصاني را تجسم مي بخشد كه با حركاتي موزون در نقطه ثابتي پايكوبي ميكند و سپس با يك جهش ناگهاني به يك سرمتمايل شده ورقص زيبا وساده را به اجرا مي گذارد. اين قطعه در مايه افشاري مي باشد. مثنوي اصفهان: اين مثنوي را استاد قنبري مهر نقل كرده اند كه آخرين درسي كه استاد صبا يك هفته قبل از فوت براي ايشان نوشته و به قول ايشان صبا اين آهنگ را ازدرويشي كه از جلو پنجره منزل او مي گذشت شنيده و كاغذ وقلم برداشته و به دنبال درويش رفته و آهنگ را مي نويسد. استاد گفته اند كه صبا تا اينجا برايم نوشته و حال اگر ادامه داشته باشد من اطلاع ندارم0 با مضموني از شعر مولوي0 زنگ شتر: شادروان جواد بديع زاده درباره سفري كه همراه استاد صبا به سوريه و لبنان جهت پر كردن صفحه داشت، مي نويسد: ( ) براي پر كردن صفحه و ضبط آهنگهاي ملي ايران زحمات و مشقات فراواني هنرمندان متحمل مي شدند از جمله در اولين سفري كه به دعوت كمپاني ((سودوا)) به همراه صبا عازم بيروت و حلب شديم، بعد از اقامت كوتاهي در بغداد با يك ماشين كه راننده آن مرد عرب بود به طرف شام حركت كرديم. راننده چون از صحرا و وضع آن بي اطلاع بود تا نزديك غروب در حدود ده، دوازده ساعت صحراي شام را با اتومبيلي كه در اختياره ما بود طي كرد. نزديك غروب در محلي از صحرا قرار گرفتيم كه نه راه پس داشتيم و نه راه پيش. من و صبا و ديگرهمراهان مدت چهار شبانه روز درآن محل نامشخص ويلان بوديم و سرگردان ومنتظر رسيدن مرگ بوديم، در چهارمين روزحدود ساعت دوازده شب، صبا كه از ما باهوش تر بود، گفت:((صداي حركت ماشين را حس مي كنم)) بعد ازچندي از افق صحرا روشنايي دميد و در فاصله دور از ما ايستاد. خود را به ماشين رسانديم صباي مرگ به چشمان ديده، وسط صحراي شام ويولن را برداشت و در مايه ((سه گاه)) در آمدي كرد و من نيز در همان مايه غزلي از حافظ خواندم.همگي سوار اتوبوس شديم. كنار صبا نشستم و گفتم: ((چهار مضرابي كه وسط صحرا زدي ارتجالا و بداهتا زدي يا سابقه داشت؟)) گفت: ((مختصري در مغزم بود و چندان بي سابقه نبود)). گفتم:((چهارمضراب خوبي بود يادداشت كن تا از خاطرت محو نشود تا به موقع خود ضبط كنيم)). گفت: اين چهار مضراب را من ((زنگ شتر )) نام گذاشتم كه چندي در خاطرم دارم وبه شاگردان خود تعليم مي دهم و بلافاصله سيگار خود را در آورد و روي قوطي سيگار چهار مضراب را نوشت و اين همان زنگ شتري است كه در كمپانيه ((سودوا)) آن را ضبط كرده و روي صفحه نوشت به ياد ((غزاله)) و اكنون پس از سالها اين چهار مضراب به چند رقم با اركسترهاي گوناگون ضبط شده و در واقع تمرين نوازندگان سازها است. جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 13:45 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
جمعه 21 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 23:59 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
1 گلهای جاویدان 001 - روحبخش ... ----------------------------
2 گلهای جاویدان 002 - عبد العلی وزیری ... ----------------------------
3 گلهای جاویدان 003 - عبد العلی وزیری ... ----------------------------
ادامه مطلب ... پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 23:51 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 23:48 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
"شما بهتر است ساز بزنید و حرف نزنید " . جمله اي بود كه به پيرمرد ميگفتند .
محمدرضا لطفي در سال 1325 در گرگان متولد شد . از كودكي علاقه اي خاص به موسيقي داشت . برادرش تار مينواخت و همين دليلي شد براي اينكه محمدرضا كه حالا نوجوان پانزده ساله اي بود ، شروع به آموختن تار كند . استعداد ستودني او در موسيقي سبب شد تا در پيمودن راهش ، سرعتي بيش از ديگران داشته باشد . او اولين كنسرتش را در هفده سالگي در دبيرستاني در گرگان برگزار كرد . مدتي بعد نيز چندبار قطعاتي را در راديو گرگان اجرا نمود . اما گرگان نيز مانند ديگر شهرستان هاي ايران محيط مناسبي براي رشد در موسيقي نداشت . لطفي نيز بايد راه دور تهران را درپيش ميگرفت . در تهران اساتيدي چون استاد علي اكبرخان شهنازي ، دكتر نورعلي برومند ، استاد دوامي و استاد هرمزي ، او را به هدفش نزديكتر كردند .
دانلود كنيد : قسمتي از مصاحبه لطفي با راديو قاصدك ورود به دانشگاه هنرهاي زيبا فرصتي شد تا لطفي با موسيقي كلاسيك غرب بيشتر آشنا شود . از اين رو نواختن ويولن را نيز آغاز كرد و پس از مدتي توانست در ارکستر ملي موسقي ايران که زير نظر حسين دهلوي بود ، شروع به فعاليت كند . پيش ساز تو من از سحر سخن دم نزنم ره مـــگردان و نـــگه دار هـــمين پردهء راز چـــه غـــريبانه تو با ياد وطـــن مـي نالی شــعـــر مــن با مـــــدد ساز تو آوازی دارد هـــمه مــرغان هــم آواز پراکـــنده شدند نـی جـــدا زان لب و دندان چه نوايی دارد بی تــو آری غـــزل ســــــايه ندارد لطفی دانلود كنيد : تصنيف مرغ سحر (هنگامه اخوان . محمدرضا لطفی . بیژن کامکار) گروه شيدا در شهرهاي ايران ، برنامه هاي خوبي برگزار كرد . آنچه كه امروز براي دانلود گذاشته ام ، تصنيف "نامدگان و رفتگان" است از جشنواره توس كه در دستگاه سه گاه اجرا شده . آهنگي از لطفي با آواز شجريان و شعر سايه .
در تصاوير بالا كه از همين اجراست گروه شيدا را مي بينيد و چهره هاي نام آشناي امروز مانند بيژن و پشنگ كامكار ، عبدالنقي افشارنيا و ... دانلود كنيد : فايل تصويري تصنيف "نامدگان و رفتگان " با صداي استاد شجريان و آهنگ لطفي بسياري از قطعات لطفي براي اركستر تنظيم و اجرا شدند . تصنيف داروگ را به ياد بياوريد . يك موسيقي حساب شده با آواز بي نظير شجريان (خواندن داروگ چند ويژگي خاص ميخواهد كه در آن زمان ، شايد فقط شجريان همه آنها را داشت : وسعت صدايي زياد، لحن مناسب براي خواندن شعر نو ، تكنيك هاي آوازي مانند تحريرهاي ريز و دانش ادبي براي دريافت مفهوم شعر)
حضور آهنگسازاني چون لطفي ، مشكاتيان و عليزاده در چاوش كه زمزمه انقلاب بود ، باعث تحول نسبتا چشم گيري در موسيقي ايراني شد . چه آثار بزرگي خلق شدند . دانلود كنيد : ترانه هاي كردي " كابوكي و سوزه مرو " با صداي محمدرضا لطفي و همنوازي عليزاده و لطفي چاوش فرصتي بود براي اينكه لطفي با اساتيدي چون شجريان و ناظري همكاري كند و ثمره اش ، ترانه هايي ميشد كه تا امروز هم ، رنگ كهنگي نگرفته است . به اختصار با هم همكاري لطفي و گروه شيدا را در چاوش مرور ميكنيم . چاوش 1 : به ياد عارف ... محمدرضا شجريان . محمدرضا لطفي . گروه شيدا دانلود كنيد : "كاروان شهید" آواز : شهرام ناظري . آهنگ : محمدرضا لطفي . شعر : محمد ذكايي
لطفي به تنهايي ، جاي چند ساز را پر ميكند . به قول استاد شجريان ، لطفي درهر تكنوازي برآوردگاه يك گروه نوازي بزرگ ميگردد . آثاري چون "عشق داند ، چشمه نوش ، راست پنجگاه " را بشنويد ؛ آن وقت هم نظر ميشويم . ساز لطفي در آثاري چون "خموشانه ، رمز عشق و گريه بيد" نيز همين ويژگي را دارد . با هم تصنيف "از كفم رها"از آلبوم خموشانه استاد لطفي را ميشنويم دانلود كنيد : تصنيف " از كفم رها " اين كار را نيز ببينيد و بنگريد كه لطفي با يك سه تار چگونه فضا را پر ميكند . دانلود كنيد : تصنيف " اي عاشقان " با صداي زويا ثابت و آهنگ محمدرضا لطفي حالا لطفي پس از سالها به ايران بازگشته . آمده است تا تجربيات خود را به جوانان ايراني اهدا كند . لطفي ، خيلي ها را بزرگ كرده است . گرچه هيچ پروانه اي پريروز پيله گي خويش را به ياد نمي آورد . اميدوارم ما استادمان را بيشتر ارج بنهيم . یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 15:23 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 15:17 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
دانلود 4 آلبوم فوق العاده زیبا از علیرضا افتخاری
یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 15:16 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
در باره استاد فرامرز پایور پدر گروه نوازی در موسیقی ایرانی
سنتور بدون شک یکی از متداولترین سازهایی است که هنر دوستان به آن گرایش پیدا میکنند و بدون اغراق اکثریت قریب به اتفاق آنهایی که نواختن این ساز را شروع میکنند ، اولین درسها را از کتابی به نام دستور سنتور میآموزند . دستور سنتور که شاید از پرفروشترین کتابهای موسیقی ایرانی باشد ، در سال 1340 به چاپ رسید و تاکنون شاید حدود یکصد هزار نسخه از آن مورد استفادهی هنرجویان سنتور قرار گرفته است . این کتاب ساختهی ذهن استادی است که حدود چهل سال پیش ، دوراندیشی خاص او نظر بر افقهای دوردست داشت و میدید که چگونه باید مکتبی استوار را در آموزش ساز سنتور بنا نهد . این چنین بود که استاد فرامرز پایور مکتب خود را پیریزی کرد.
سالها پیش تنها کتاب ویژهی ساز سنتور ، ردیف استاد صبا بود . طبیعی است که برای یک هنرجو ، آغاز کردن نوازندگی با ردیف استاد صبا کار آسانی نیست ، زیرا ریزه کاریها و عمق مطالب در حدی است که هنرجوی تازهکار از درک و اجرای بسیاری از آنها عاجز میماند و منطقی نیست که نوازندگی با مطلبی سخت آغاز شود . به نظر میرسد ایدهی اولیهی استاد پایور در تهیه و تنظیم کتابهای آموزشی متعدد ، این بوده است که توالی مطالب چاپ شده و قابل اجرا برای هنرجویان ، از آسان به مشکل و از ساده به پیچیده باشد . منظور از اشاره به جنبههای تاریخی قضیه ، این است که بتوان به ریشههای اصلی و منطقی اطلاق لفظ «مکتب» به شیوهی آموزشی استاد پایور دست یافت . ذکر چند نمونه برای روشن شدن قضیه لازم است:
- استاد پایور دقت خاصی در مشخص کردن جایگاه هر یک از کتابهای آموزشی خود دارند و به عبارت دیگر ، شاید انگیزهی چاپ بیشتر کتابهای ایشان ایجاد پلههای ساختهنشدهی نردبان پیشرفت برای هنرجویان این رشته از موسیقی است . برای استادی که ردیفی چون ردیف چپکوک را نگاشته است ، انگیزهی چاپ دورهی ابتدایی صرفاً میتواند پرکردن خلأ آموزشی میان دستور سنتور و ردیف استاد صبا باشد . این دقت نظر شاید از مهمترین دلایل رواج این مکتب است .
- استاد پایور دقت خاصی در ادارهی کلاسها و پیشرفت مستمر شاگردان خود داشته و استادانی نیز تربیت کردهاند که بتوانند کتابهای این مکتب را در اقصی نقاط کشور ، با بهترین و درستترین شیوهی ممکن ترویج دهند . این سیاست نیز در همه گیر شدن شیوهی آموزشی ایشان و مکتبی بودن نوع کار دخیل بوده است .
- استاد پایور بسیاری از آثار خود را در قالبی منظم و هدفدار به چاپ رسانده و از آنها برای آموزش هنرمندان زبده سود جسته است . آموزش از روی نت همواره دقت کار را بالا میبرد و باعث میشود تقریباً هر کسی بتواند با اطمینان ، قطعهی مورد نظر خود را بیابد و اجرا نماید .
- فراموش نشود که واژههای مکتب و سبک با یکدیگر تفاوت اصولی دارند و تصور نشود که مکتب استاد پایور همان سبک ایشان است . مکتب بیشتر در مورد شیوههای آموزشی ، و سبک بیشتر در مورد شیوههای نوازندگی و آهنگسازی یک استاد به کار میرود . استاد پایور در نوازندگی و آهنگسازی موسیقی ایرانی نیز صاحب سبک هستند که امیدواریم در مقالهای دیگر به آن بپردازیم . در مقالهی حاضر نگارنده کوشیده است صرفاً به معرفی مکتب ایشان بپردازد .
- واژهی مکتب از این جهت به کار رفته است که شیوهی آموزشی استاد پایور در مقیاسی بسیار وسیعتر از کلاس شخصی ایشان استفاده میشود . این شیوه ، کفایت خود را اثبات کرده و هنرجو تقریباً با اطمینان میداند که وارد عرصهای جدی شده است ؛ عرصهای که شاید در بهترین حالت ، به انجام رساندن آن چیزی حدود ده سال طول بکشد ؛ عرصهای که با دقت طراحی شده و هر جا که استاد از ادامه دادن مسیر باز بماند ، استادی دیگر در دسترس و قابل مراجعه است . به عقیده نگارنده ، مکتب استاد پایور در نوازندگی سنتور ، نیازمند شرح و بسط و موشکافی است و باید جزئیات آن برای تمام هنرجویان و هنرآموزان سنتور مشخص شود . برای این منظور ، از مشاهدات و برداشتهای شخصی خود ، از زمان ورود به این مکتب تا لحظهی فارغالتحصیل شدن از آن ، استفاده بردهام . با این که آموختههای دوران تحصیل نگارنده به مدت ده سال (از سال 1363 تا 1373) در این مکتب میتواند گویای بسیاری از جزئیات آموزش در این مکتب باشد ، اما نباید از نظر دور داشت که نظرات دیگر شاگردان این مکتب نیز مسلماً در تکمیل و تأیید گفتار زیر نقشی بسزا خواهد داشت.
محتوای آموزشی
فارغ التحصیل شدن از مکتب استاد پایور مستلزم گذراندن چهار دورهی مشخص است . برای کل دوره ، 9 کتاب در نظر گرفته شده است و در هر دوره ، یک یا چند کتاب باید آموخته شود . جالب است بدانید که از دهها هزار نفری که این دورهها را آغاز کردهاند شاید تعداد انگشت شماری توانستهاند تا آخر دورهها را طی کنند و این حاکی از شرایط سختی است که برای ورود به دورهی عالی سنتور در نظر گرفته شده است . با هم نگاهی به این چهار دوره میاندازیم:
1-دورهی مقدماتی یا آمادگی.در این دوره هنرجو باید کتاب دستور سنتور را بیاموزد . دستور سنتور از سه قسمت مشخص تشکیل شده است . در ابتدا بخشی کوتاه به آموزش نتها و کششهای آنها اختصاص داده شده است . این بخش با تمرینهای سادهی مضرابزدن (روی میز) و آموزش محل نتها روی سنتور به اتمام میرسد . بخش دوم که بدنهی اصلی کتاب را تشکیل میدهد ، از یک سری تمرینهای سادهی مضراب شروع و با چهار مضرابهای ساده ، آهنگهای محلی و تصنیفها و رنگهای قدیمی دنبال میشود . تمام این قطعات ، با دقت بسیار سادهنویسی شدهاند و از به کار بردن نتهای زینت و ریز در آنها پرهیز شده است . بخش سوم شامل وَرز آهنگها (اتودها)ی بسیاری است که هنرجو را برای آغاز دورهی بعد که ردیف است ، آماده میکند . مدت زمانی که برای اتمام دستور سنتور در نظر گرفته شده ، حدود 6 ماه است .
2-دورهی ابتدایی.در این دوره هنرجو به فراگیری کتاب دورهی ابتدایی (اثر استاد پایور) میپردازد . این کتاب که ردیفی مختصر و مفید به شمار میرود ، در عین سادگی ، هنرجو را با اصول کلی نوازندگی ردیف و تکنیکهای مهم سنتور آشنا میکند ؛ به گونهای که پس از اتمام آن ، درک و فهم ردیف استاد صبا برای هنرجو با سهولت بیشتری انجام میپذیرد . دورهی ابتدایی شامل پنج دستگاه و پنج آواز است که تنها دو دستگاه نوا و راست پنجگاه در آن به چشم نمیخورد . از سوی دیگر ، استاد به نگرش گوشههای مهمتر دستگاهها و آوازها بسنده کرده ، تا هنرجو بتواند در اسرع وقت به دورهی بعد که در نوع خود کاملتر و پیشرفتهتر است ، ارتقا پیدا کند . از ویژگیهای این دوره میتوان به وجود مقدمه ، رنگ و چهار مضرابهای متنوع برای تقویت دانستهها و قدرت نوازندگی هنرجویان اشاره کرد . زمان در نظر گرفته شده برای یادگیری این دوره حدود 2 سال است.
3-دورهی متوسطه.این دوره که از دیگر دورههای آموزش سنتور مفصلتر است ، شامل دو مرحلهی جزئیتر است :
الف. در مرحله اول ، هنر جو ردیف استاد صبا را برای سنتور میآموزد . این ردیف اولین کتابی است که به طور اختصاصی برای ساز سنتور به چاپ رسیده و شامل هفت دستگاه موسیقی ایرانی و پنج آواز فرعی آن است . ردیف استاد صبا در نوع خود بینظیر است و ذوق سرشار و ابتکارهای بدیع استاد را در جای جای خود مینمایاند . همراه این ردیف ، به هنرجویان پیش درآمدها و رنگهای راست کوک از کتاب مجموعهی پیش درآمدها و رنگهای استاد پایور تدریس میشود تا کمبود نسبی قطعات ضربی ردیف تا حدی جبران شود . گذراندن این مرحله دو سال و نیم به طول میانجامد.
ب. در مرحله دوم ، سه کتاب که در بردارندهی قطعات ضربی استاد پایور است ، با هم به هنرجو تدریس میشود . این کتابها شامل کتاب سی قطعه چهار مضراب برای سنتور ، قطعات موسیقی مجلسی برای سنتور و هشت آهنگ برای سنتور است . چهار مضرابها و قطعات بسیار متنوع این کتابها ، مهارتهای نوازندگی هنرجو را تا حد اعلا بالا میبرد و به جرأت میتوان گفت کسی که به خوبی از عهدهی نواختن چهار مضرابهای سی قطعه برآید ، تقریباً هر قطعهای را که برای سنتور نوشته شود ، به راحتی میتواند اجرا کند . زمانی که برای آموختن این سه کتاب در نظر گرفته شده ، حدود سه سال است .
4-دوره عالی.دشوارترین و در عین حال زیباترین دورهی آموزش سنتور همین دورهی عالی است . بدنهی اصلی این دوره را ردیف چپ کوک استاد پایور تشکیل میدهد ؛ ردیفی که عمیقترین مفاهیم ردیفی و دشوارترین تکنیکهای نوازندگی سنتور را در بر میگیرد ؛ ردیفی که در عین اصالت ، حاکی از نگرش عمیق و نکته بینانهی استاد به ردیفهای پیشینیان است . چهار مضرابهای ردیف چپ کوک در عالیترین سطوح زیبایی شناختی و مهارت ، ساخته و پرداخته شدهاند . بدیهی است که کوک خاص به کار رفته در این ردیف (چپ کوک) افقهای بسیاری را در اجرای دستگاهها و آوازهای مختلف گشوده است . در هر صورت هنرجویانی که دورهی متوسطه را به اتمام رساندهاند ، اگر آمادگی لازم را برای اجرای ردیف چپ کوک احراز نکرده باشند ، ردیف استاد صبا را در چپ کوک مینوازند تا با مختصات این کوک بیشتر آشنا شوند . پس از آن ، ردیف چپ کوک به همراه پیش درآمدها و رنگهای چپ کوک تدریس میشود و در پایان رنگ شهرآشوب شور که توسط استاد پایور برای سنتور تنظیم شده است ، آموزش داده میشود . دورهی عالی در مجموع چیزی حدود سه سال تمام به طول میانجامد.
با یک حساب سرانگشتی مشخص میشود که گذراندن چهار دورهی خاص مکتب استاد پایور ، در حدود ده سال تمام طول میکشد و این در حالی است که به گفتهی خود ایشان تخمینهای ذکر شده ، متناسب با پیشرفت یک هنرجوی بسیار باهوش و کوشا در زمینهی موسیقی ایرانی در نظر گرفته شده است . چه بسا شاگردانی که بعد از ده سال نوازندگی هنوز به دورهی عالی سنتور راه پیدا نکردهاند . جالب اینجاست که توالی دورهها چنان منطقی و پشت سر هم است که با دانستن دورهای که یک هنرجو در آن به سر میبرد ، میتوان بر آورد نسبتاً خوبی از مهارتها و دانش او در زمینهی موسیقی ایرانی به عمل آورد.
پویندگی در مکتب استاد پایور
مکتب استاد پایور شامل کلاس خصوصی ایشان ، کلاسهایی که زیر نظر ایشان اداره میشوند و کلاسهایی است که توسط شاگردان مستقیم ایشان در تهران و شهرستانها اداره میشوند . کلاسی که زیر نظر ایشان اداره میشود ، کلاسی است که مدرس آن برای آقایان ، آقای سعید ثابت ، و مدرس آن برای خانم ها، خانم تهمینه حقگو هستند (مدرس کلاس خانمها در بیست سال اخیر پنج بار تغییر کرده است ، که به ترتیب عبارتند از خانم مینا افتاده ، خانم شهپر شجاعاردلان ، خانم ماندانا اکبری ، خانم پریسا فتوحی و خانم تهمینه حقگو).
در مورد کلاسهایی که توسط شاگردان مستقیم استاد اداره میشوند نیز باید گفت ، با این که همهی آنها وجوه مشترک بسیاری (از لحاظ شیوهی تدریس و محتوای آموزشی) دارند ، کیفیت آموزش و نزدیکبودن آن به شیوهی تعلیم استاد پایور ، نسبت مستقیمی با مدت زمان شاگردی نزد استاد و مرحلهای که در آن به سر می برده ، دارد.
به طور خلاصه ، هر هنرجو نسبت به مکتب استاد پایور در یکی از این سه مرحله به سر میبرد:
1-مرحلهی ورود به مکتب و آغاز شاگردی. در طول سالیان مختلف سیاستهای متفاوتی بر پذیرش شاگرد در این مکتب حاکم بوده است . شاید بتوان قانونمندترین و سختگیرانهترین شرایط را در دههی 1360 جستوجو کرد . شرایطی که بدون شک راه را برای پذیرش مستعدترین و با صلاحیتترین شاگردان مهیا مینمود . طبق این شرایط ، هنرجو باید ابتدا توسط فردی شناخته شده ، به استاد معرفی شود . به عبارت دیگر ، هنرجو فقط در صورت داشتن معرف پذیرفته میشد و معرف تعهد میکرد که فرد معرفی شده ، در انگیزههایش برای آموختن سنتور مصمم است و صلاحیت اخلاقی لازم را برای ورود به مکتب دارد . تنها در دهه 1360 بود که استاد آموزش تعدادی شاگرد را از دورهی اول (دستور سنتور) پذیرفتند و از آن پس بیشتر شاگردان خود را از میان هنرجویان پیشرفته و مستعدترِ شاگردان خود و از میان کسانی که در شهرستانهای مختلف تمایل به تدریس و اشاعهی ساز سنتور داشتند ، انتخاب میکردند . به عبارت دیگر فرد متقاضی میبایست واجد انگیزههای خاص و هدفی مشخص میبود تا اجازهی ورود به حلقهی شاگردان استاد را پیدا میکرد.
2- گذراندن دورهها. برای هر شاگرد هفتهای یک جلسه (برای شهرستانیها هر دو هفته یک جلسه) حدود نیم ساعت در نظر گرفته میشد . شاگرد بعد از تحویل دادن درس خود و رفع اشکالهای مربوطه ، درس جدید را نت خوانی میکرد و استاد آن را برای او مینواخت . این روش در مورد کسانی به کار میرفت که در حال پیشرفت در دورهی خاصی بودند . برای کسانی که دورهی خاصی را نزد استاد دیگری گذرانده بودند و یا در حال گذر از دورهای به دورهای دیگر بودند ، روش دیگری به کار میرفت . شاگرد موظف بود بخش قابل توجهی از یک دستگاه یا چند قطعهی ضربی را همزمان تحویل استاد دهد و سپس اشکالاتش را رفع نماید . در چنین مواردی درس جدید به هنرجو داده نمیشد . معمولاً از هنرجو خواسته میشد یکی از درسهای گذشتهی خود را به عنوان «دوره» اجرا کند و انتظار میرفت که دورهها به خوبیِ درسهای جدید تحویل داده شوند .
در مراحل ابتدایی شاگرد موظف است دقیقاً مانند نت بنوازد ، ولی با پیشرفت او این تأکید برداشته میشود و به شاگرد اجازه داده میشود در محدودهی تواناییهای خود دست به ابتکار و بداههنوازی بزند . پس از اتمام هر دورهی آموزشی ، تواناییهای هنرجو مورد ارزیابی قرار میگرفت و تنها در صورت داشتن تواناییها و شرایط لازم ، دورهی بعد تدریس میشد ؛ در غیر این صورت شاگرد موظف بود تمام مطالب دورهی قبل را به اصطلاح دوره کند .
3-فارغ التحصیلی از مکتب استاد. روش استاد این است که پس از اتمام هر چهار دورهی ذکر شده ، ادامهی کلاس را برای هنرجو جایز نمیدانند و او را به عنوان فارغالتحصیل تشویق به ترک کلاس و مشارکت فعال در صحنههای هنری کشور مینمایند . به این ترتیب ، اتمام ردیف چپکوک و رنگ شهرآشوب و تأیید استاد به معنای فارغالتحصیلی هنرجو است . استاد پایور ظاهراً مدرک خاصی برای فارغالتحصیلان مکتب خود در نظر نگرفتهاند ؛ با وجود این در سال 1372 در توضیح داخل جلد آلبوم دستور سنتور ، ایشان از هشت نفر به عنوان فارغالتحصیلان مکتب خود نام بردهاند : مینا افتاده ، ماندانا اکبری ، سعیده ثابت ، نادر سینکی ، احد رهنمایی ، پیمان آذرمینا ، پژمان آذرمینا و تهمینه حقگو .
برنامههای جانبی مکتب
سه مورد است که به نظر نگارنده به عنوان تأثیرگذارترین اقدامات استاد در پرورش شاگردان مؤثر بوده است:
1-تأکید بر تقویت ضرب شناسی. استاد معتقد هستند که دانستن ضرب و آشنایی با نوازندگی تمبک از مسائل بسیار مهمی است که هر نوازنده باید برای آن وقت صرف کند . بسیاری از اوقات ، خود ایشان با شاگردان ضرب میگرفتند تا آنها را با ریتم صحیح قطعات ضربی آشنا سازند و تأکید داشتند که نوازنده سنتور باید در هر فرصتی که پیش میآید قطعات را با همراهی تمبک تمرین کند و حتی بتواند ضربهای ساده ایرانی را با تمبک اجرا کند . تقویت حس ضربشناسی امری است که میتواند همواره هنرجو را در اجراهای گروهی و همنوازی با تمبک یاری دهد.
2-تأکید بر رعایت انضباط و اخلاق و ادب. استاد پایور فردی بسیار منضبط و مبادی آداب هستند و معتقدند که اخلاق خوب باعث خواهد شد که هنرمند در جامعه و میان مردم از اعتبار و منزلت بیشتری برخوردار شود . از سوی دیگر ، رعایت انضباط همواره بستری فراهم میآورد تا استعدادهای ناشکفته ، بشکفد و فرد موفقیت بیشتری در زندگی کسب کند و این دو مورد را استاد پایور ضمن آموزشهای هنری ، با جدیت و تأکید خاصی به تمامی هنرجویان خود میآموختند.
3-برگزاری کنسرتهای مرتب.یکی از برنامههای لاینفک مکتب استاد پایور در دهه ی 1360 و نیمه اول دهه ی 1370 برگزاری کنسرتهای خاص به منظور تشویق شاگردان و عادت دادن آنها به اجرا در حضور جمع بود . در هر برنامه حدود 10 تا 15 نفر از شاگردان مکتب ایشان ، از ابتداییترین مرحله (دستور سنتور) تا پیشرفتهترین دوره (دوره عالی) به ارائهی آموختهها و هنر خود میپرداختند و موظف بودند قطعات از پیش تعیین شدهای را در حضور استاد ، دیگر شاگردان و والدین آنها اجرا کنند . مسلم است که کنسرتهای فوق در تقویت حس رقابت در شاگردان و عادت دادن آنها به اجرای موسیقی در میان جمع ، تأثیر بسزایی داشته است.
البته در دورهی خاصی نیز استاد پایور کنسرتهایی خصوصی برای بهترین شاگردان خود برگزار کردند و این برنامه را ماهها ادامه دادند (اغلب به صورت همنوازی با استاد محمد اسماعیلی). هدف استاد از برگزاری این برنامهها به طور قطع ، آشنا کردن شاگردان خود با شیوههای نوازندگی برتر و تفهیم مفاهیم عمیق ردیف استاد صبا بوده است.
مقاله فوق فرصتی بود برای آنکه به مهمترین نکات مکتب استاد پایور اشاره شود . بیتردید هنوز مطالب بسیاری در مورد مکتب ایشان ناگفته مانده است . از آنجا که دانستن ویژگیهای مختلف مکاتب آموزشی (بهویژه آنهایی که در ترویج موسیقی ایرانی نقش کلیدی داشتهاند) راه را به سوی پیشرفت هر چه بیشتر موسیقی ایرانی باز میکند ؛ امیدواریم که دیگران نیز در شناساندن مکتبهای مختلف قلم به دست گیرند و همگان را در جریان شیوههای گوناگون تدریس موسیقی قرار دهند . شاید همین تبادل نظرها موجبات رسیدن به شیوههای بهتر و کمنقصتر را فراهم آورد . به امید روزی که در آموزش هر ساز ایرانی چندین مکتب موفق و پویا وجود داشته باشد. بخشی از هنرنمایی استاد فرزانه و فقید، فرامرز پایور را با همراهی تمبک استاد اسماعیلی تقدیم شما نمایم. این اجرا در آواز اصفهان و جزء آخرین آثار تصویری به جای مانده از استاد است. توجه فرمایید که اجرا مربوط به دهه ششم حیات استاد پایور بوده و در عین حال، همان چابکی پایورانه و تند و تیزی جوانی استاد البته همراه با پختگی و غنای پنجاه ساله در مضراب ایشان روان است. دانلود فایل تصویری (MP4) دونوازی استادان پایور و اسماعیلی در آواز اصفهان دانلود همین برنامه به صورت فایل فشرده (rar)
توضیحات: اجرا مربوط به آبان 1375 و در شهر اراک بوده است. همانطور که مشاهده فرمودید، تعدادی از تماشاچیان علاقه مند کنار استاد نشسته اند؛ از قضا به سبب نبود صندلی خالی، این افراد از سالن بیرون رانده شده بودند که البته استاد پایور با مشاهده این کمبود و اطلاع از علاقه آنان، از ایشان دعوت کردند که در گوشه ای از سن و کنار ایشان بنشینند و از موسیقی استفاده کنند. روحش شاد و راهش پر رهرو باد... جمعه 15 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 12:8 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
موضوع : معرفی استاد بزرگ آواز ایران استاد شهرام ناظری متولد 1329 در محل برزه دماغ کرمانشاه آشنایی با موسیقی و شعر توسط پدر و مادر آواز خوانی در 9 سالگی در تلویزیون تهران آشنایی با بزرگان ادبیات معاصر در تهران ( شاعران شفیعی کتکنی ، سایه ، اخوان ثالث ) و همکاری با هنرمندان بزرگ مانند : استاد پایور ، لطفی ، علی زاده ، کامکار ، فریدون شهبازیان ، پرویز مشکاتیان آثار : چاووش ، گل صد برگ ، یادگار دوست ، شورانگیز ، آتش در نیستان ، در گلستانه ، چشم به راه ، بی قرار ، مطرب مهتاب روح ، حیرانی ، لاله بهار ، دل شیدا ، مولویه ، ساقی نامه ، سفر به دیگر سوی ، ساز نو آواز نو ، نجوا ، سفر عسرت ، بی قرار و . . . افتخارات : 1- انتخاب بهترین خواننده جهان از طرف واشنگتن پست در سال 2007 2- انتخاب بهترین مسیقی دان از طرف روزنامه لسانجلس تایمز . 3- لقب ورای پاواراتی از سوی هفته نامه ی لسانجلس تایمز 4- لقب ستاره موسیقی شرق از دبیر کل سازمان ملل . 5- دریافت مدال شوالیه همراه با دیپلم افتخار 12 برگ از دولت فرانسه . 6- اجرای بیش از 300 کنسرت در سراسر جهان . 7- و . . . جمله آخر : نگارنده در دیداری که با استاد داشتند از نظر تواضع و فروتنی و اخلاق و انسانیت سر آمد است که همین عامل موفقیت ایشان گردیده است .
نگارنده صالح ابراهیمی قلعه نوازنده تار و سه تار .
گزارش تصوير کنسرت شهرام ناظريپنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 12:14 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
استاد حسن زادخیل متولد تهران استاد حسن زاد خیل یکی از سازندگان لوازم و آلات موسیقی که کارش در حد عالی و ممتاز است و همه استادها اتفاق نظر دارند . استاد زاد خیل شاگرد استاد بزرگ ابراهیم قنبری مهر در سال 1322 در هنرستان موسیقی استخدام شد و کارگاه هنرهای زیبا سازندگان آلات موسیقی مشغول به کار بودند مثل : رمضان شاهرخ ، مرحوم نریمان اطلاع عمومی کسب کرد و از نوازندگان معروفی چون صبا و پایور راهنمایی و استفاده زیادی برد . استاد زاد خیل بعد از سال 1357 تمام وقتش را در منزل صرف ساختن سازهای موسیقی به خصوص ساز سه تار نمود سه تارهای زاد خیل بم خان و بسیار خوش صدا است و نزد هنرمندانی چون زنده یاد عبادی ، ناظری ، لطفی ، علی زاده ، متبسم و ذوالفنون قرار دارد . اینجانب ( صالح ابراهیمی ) یکی از سازهای استاد زاد خیل را در اختیار دارم . استفاده می کنم . کلیپی که در این قطعه موسیقی اجرا شده از ساز استاد زاد خیل می باشد . دانلود کلیپ نگارنده صالح ابراهیمی قلعه نوازنده تار و سه تار
uploadkon.ir/uploads/59f360789fb5c415b227cf1d3235b0aa.mp3 یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 17:7 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
در اين قسمت سیم گیر کمانچه را مورد بررسي قرار مي دهيم. نمای کلی کاسه و محل استقرار سیم گیر
سیم گیر از جمله قسمت های ساز کمانچه است که تغییرات زیادی در آن روی داده است.در کمانچه قدما سیم گیر
فقط وظیفه ی گرفتن سیم ها را داشت اما با ورود ویولون به ایران و بیشتر در چهار دهه ی اخیر ، در سیمگیر کمانچه تغییراتی داده شد که بیشتر متاثر از سیم گیر ویولون بود .این تغییرات در سیم گیر به شکل وسیله ای پیچ مانند ظهور کرد که به سیم گیر کمانچه اضافه شد و وسیله ای شد برای کوک کردن دقیق ساز. در بین نوازندگان به این قسمت از سیم گیر تاندر گفته میشود.
نمای سیم گیر از زوایای مختلف
به هرحال این تغییر در حال حاضر در کمانچه پذیرفته شده و به نوازند ه های این ساز کمک زیادی میکند. هر چند برخی از نوازندگان معاصر زیاد موافق استفاده از تاندر نیستند.
----------------------------------------------------
قسمت بعدی که می توان گفت مهمترین قسمت کمانچه هم هست کاسه کمانچه است.کلا در ایران کاسه ها را به دوشکل می سازند.یکی به صورت کروی که در موسیقی شهری و دستگاهی ایران کاربرد دارد و نوع دیگر کمانچه هایی هستند که به صورت مخروط ناقص ساخته میشوند و در قسمت های مرکزی و غربی ایران مثل لرستان و چهارمحال و بختیاری رواج دارند.این کمانچه ها چون معمولا در مراسم های رسمی مردم مثل عروسی و پایکوبی و سوگواری مورد استفاده قرار میگیرند پشت باز ساخته میشوند تا با افزایش حجم صدا بتوانند این گونه مراسم ها را به خوبی پوشش دهند.سازهای پشت باز صدایی تیز و رسا و شفاف دارند و معمولا دارای سه سیم هستند اما در سالهای اخیر تحت تاثیر کمانچه های سنتی سیم چهارم هم به آنها اضافه شده است.وزن این نوع کمانچه در مقابل کمانچه های کروی سبک تر است و معمولا از چوب توت و به صورت یک تکه ساخته میشوند.
نمای جانبی از کاسه کمانچه های پشت باز (ساخته ی دست استاد مراحمی)
نمای کلی کمانچه های پشت باز
کمانچه های کروی هم به صورت یک تکه و ترکه ای ساخته میشوند.کاسه های یک تکه از چوب های مختلف ،معمولا از گردو خراطی میشوند .درکمانچههای ترکهای، سازنده ، ترکه های خم شده را را بر روی قالب مشخص کروی شکلی قرار می دهد تا ترکه ها در کنار یکدیگر کاسه ساز را شکل بدهند و در نهایت با تکمیل شدن کاسه و حالت گرفتن ترکه ها ، قالب را از قسمت جلویی کاسه که بعدا پوست بر روی آن قرار میگیرد خارج می کند. ضخامت کاسههای ترکه ای کم است و به همین دلیل کاسه سبک تر است چرخش کمانچه که یکی از مهمترین اصول نوازندگی است در این نوع سازها راحت تر انجام می شود.ضمنا کمانچه های ترکه ای معمولا از نظر شکل ظاهری زیباتر و شکیل ترهستند.قطر بیرونی کاسه کمانچه موسیقی سنتی معمولاً 20 سانتی متر است، در حالی که در مناطق مختلف ایران اندازه کاسه کمانچه متفاوت است، ترکمنها ، کمانچه را با کاسههای بسیار کوچک می سازند. در نقاط دیگر دنیا نیز که سازهایی شبیه به کمانچه ایرانی دارند کاسهها کوچک و غالبا از پوست نارگیل ساخته میشود.
نمای کاسه کمانچه های ترکه ای (ساخته ی دست استاد بیاض امیر عطایی)
انواع دیگر کاسه های ترکه ای :
کاسه ی ترکه ای (ساخته ی دست استاد ملکی)
کاسه ی ترکه ای (ساخته ی دست استاد ملکی)
کاسه ی ترکه ای (ساخته ی دست استاد کربلایی)
کاسه ی ترکه ای (ساخته ی دست استاد جاوید مقدم)
پایان قسمت دوم
شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 23:11 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
کمانچه یکی از سازهای اصلی موسیقی ایرانی است و شاید بتوان گفت بعد از تار مهمترین ساز موسیقی ایرانی است. کمانچه نه تنها در موسیقی دستگاهی بلکه در موسیقی مقامی ایران نیز کاربرد فراوان دارد و در مناطق مختلف ایران مثل لرستان ، گیلان و مازندران ، شمال خراسان ، ترکمن صحرا ، کرمانشاه و کردستان با زندگی روزانه ی مردم گره خورده . در این نوشته قصد داریم تا با قسمت های مختلف ساز کمانچه با کمک تصویر بیشتر و بهتر آشنا بشویم.
به علت گستردگی بیش از حد مطالب و احتمال خستگی خوانندگان از این گستردگی، مباحث در چند بخش مجزا نوشته خواهد شد.
شاید بتوان گفت کمانچه از سه قسمت اصلی تشکیل میشود: 1- کاسه 2- دسته 3- بالادسته که قسمت های فرعی روی این سه قسمت اصلی سوار میشوند.
نمای کاسه
نمای دسته
نمای کلی بالا دسته
قسمت اول
از قسمت پایین ساز یعنی کاسه و متعلقاتش شروع می کنیم
پایه ساز:همانطور که می دانید کمانچه به وسیله ی پایه ای که در زیر کاسه اش قرار دارد روی زمین قرار میگیرد.بر خلاف تصورعموم مردم و متاسفانه عده ای از اهل موسیقی حفظ تعادل کمانچه در حین نوازندگی و عمل چرخاندن ساز که در آن پایه ساز نقش اساسی را ایفا میکند از سخت ترین قسمت های نوازندگی این ساز است. (برخلاف ویولون که نوازنده دغدغه ی کمتری برای حفظ تعادل ساز دارد).
با رشد هنر ساخت ساز، پایه ها که در گذشته ثابت بوده و در واقع به ساز وصل بودند و معمولا هم بسیار بلند بودند (مثل ساز استاد بهاری) از ساز جدا شده و حتی این امکان به نوازنده داده شد که اندازه پایه را به سلیقه ی خود کوتاه یا بلند کند..برای طول و عرض پایه نمی توان اندازه خاصی را ذکر کرد و همانطور که اشاره شد به سلیقه نوازنده و موقعیت اجرایی بستگی دارد چنانچه برخی از نوازندگان در بعضی موارد از پایه هم استفاده نمی کنند .
نمای پایه از کنار
نمای پایه از جلو
خود پایه هم از چند قسمت تشکیل شده :
1- پایه اصلی که قابلیت جدا شدن را داراست و معمولا به صورت استوانه ساخته میشود .
پایه ی اصلی ساز که قابلیت جدا شدن را دارد. 2- قسمت ثابت پایه که در زیر کاسه تعبیه شده که شامل محلی برای ورود پایه استوانه ایست - به صورت تو خالی - که از طرفی دیگر وارد کاسه شده و برای تحکیم بیشتر دسته تا اواسط شکم دسته وارد می شود که دیدن آن بر ما پوشیده است.
قسمت ثابت پایه که پایه متحرک داخل آن قرار داده می شود. نمای کلی کاسه ، که در پشت پوست ادامه پایه ساز مشاهده میشود که برای استحکام ساز تا اواسط دسته ساز ادامه دارد.
همانطور که گفته شد چون میله تشکیل دهنده ی پایه ی ساز تا داخل دسته ادامه دارد ودسته هم پیرامون این پایه میچرخد، در نتیجه وجود پایه ، چرخش ساز را برای نوازنده راحت تر می کند. پایان قسمت اول شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 23:8 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 18:38 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
موسیقی اصیل ایرانی ریشه بسیار کهن در تاریخ و فرهنگ این مرز و بوم دارد که در طول تاریخ دروان نا آرامی را گذرانده است . گاهی در اوج و زمانی در انحطاط بوده است اما در هر حال هنر مندانی از این سرزمین برخواسته اند که با همه محدودیت ها این هنر ملی را با قدرت نبوق خود حفظ کرده اند . آلبوم در دامن مهتاب گلهای تازه شماره 63 لینک دانلود : uploadkon.ir/uploads/59f360789fb5c415b227cf1d3235b0aa.mp3 با همکاری خوانساری ، مجد خرم و امیر ناصر افتتاح . در دستگاه ماهور در گوشه های در آمد – داد – کرشمه – گشتایش – دلکس – فرود . دستگاه ماهور به علت حالت و مولودی روانی که دارد اغلب به صورت موسیقی شاد نواخته می شود این دستگاه دارای گوشه های متنوعی است که در بخش بم و میانی و زیر اجرا می شود . این اثر برنامه بسیار زیبا و دلنشین است و یکی از زیباترین اجرا ها در دستگاه ماهور می باشد . نگارنده صالح ابراهیمی قلعه نوازنده سه تار
چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 18:15 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
کلاف سنتور نخستين بخش از ساختمان سنتور است که بر اساس نوع سنتور در ابعاد استاندارد ساخته مي شود. همانطور که درشکل ملاحظه مي کنيد اين ابعاد به شرح زير ميباشند
صفحه زير سنتور ، صفحه ايي است به ضخامت 5/7 ميلي متر که کلا ف سنتور روي آن قرار مي گيرد و صفحه انحنای جزیی به سمت بیرون دارد.
صفحه روي سنتور ، صفحه ايي است صاف ومسطح با ضخامت شش ميلي متر که بر روي آن دو گل زيبا نيز قرار دارد. گل هاي روي صفحه براي انتقال صدابه داخل جعـبه و ايجاد رزونانس مي باشند. صاف و مسطح بودن اين صفحه يکي از معـيارهاي انتخاب يک سنتور خوب است.
پلها ابزارهاي چوبي استوانه اي شکل هستند که مابين صفحه هاي رو و زير قرار می گیرند و این دو صفحه را بهم متصل می کنند . ارتفاع این پلها 5 سانتی متر و اندازه ضخامت آنها 1 سانتی متر می باشد. پلها علاوه بر حفظ و نگهداری صفحه ها در برابر فشارهای وارد شده در صدا دهی ساز نیز موثرند.
بدنه يک سنتور به عنوان شالوده اصلي سنتور مي باشد که با چسباندن صفحه هاي رو و زير کلا ف شکل مي گيرد. دقت در ساخت صحيح بدنه و استفاده از چوبهاي مرغوب تأثير مستقيمي در صداي سنتور دارد. پلهاي موجود درون بدنه سنتور که مابين صفحه هاي رو و زير قرار مي گيرد نيز تاثير زيادي دراستحکام ساختمان سنتور و صداي آن دارد. به طور کلي صرفنظر از صداي سنتور معيارهاي زير از اساسي ترين معيارهاي انتخاب يک سنتور خوب مي باشد. معيارها
1- کلاف
سيم گير ها در سمت چپ کلاف سنتور واقع شده اند. اين سيم گير ها دقيقا متناظر با گوشي هاي سمت راست کلاف اند. سيم ها در اين قسمت ، به صورت حلقه هاي منظم بر روي سيم گير ها قرار مي گيرند.
آچار کوک ابزاري است فلزي که به وسيله آن گوشي ها را به راست يا چپ مي چرخانند و بدين وسيله سنتور را با آن کوک مي کنند .
چسباندن نمد در سر مضراب ها نيز امري است متعارف که اکثر نوازندگان آنرا بکار مي برند تا صداي سنتور دلنشين تر گردد. شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 10:2 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
گلهای تازه – برنامه شماره 182 شب نیشابور رباعیات خیام در آواز : ابوعطا آهنگ از : استاد فرامرز پایور بر روی رباعیات خیام با صدای شجریان گوینده : آذر دانلود 182_Shajarian__Abu_ata__2_.mp3 - 8.4 Mb پژوهش در گوشه های در آمد و سیخی ، خسرو و شیرین ، حجاز و فرود . آواز ابوعطا از متعلقات دستگاه شور که در ردیف موسیقی ایران بسیار معمول است . و به تنهایی استقلال داشته و دارای گوشه های مهمی است . برنامه حاضر در گوشه های از ابوعطا اجرا شده و بسیار زیبا و دلنشین است و از آثار ماندگار در تاریخ موسیقی ما به حساب می آید . آنچه که در این اثر مشهود است نظم گروه نوازی استاد پایور است که دیگر در موسیقی ما تکرار ناشدنی است . صالح ابراهیمی نوازنده سه تار شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:13 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
بس حکیمان گفته اند این لحن ها از دوار چرخ بگرفتیم ما بانگ گردش های چرخ است این که خلق می نوازدش به تنبور و به حلق خشک سیمی ، خشک چوبی ، خشک پوست از کجا می اید این آواز دوست . مولانا بی تردید موسیقی ایرانی بدلیل نشأت گرفتن از فرهنگ اصیل و مایه ها و پایه های مبتنی بر طبیعت و برخوردار از فیض ایزدی است ، که توانسته است پس از سال ها و قرن ها علیرغم محدودیت ها و تنگناها سرافراز بیرون بیاید . لحظه لحظه و گوشه به گوشه ردیف های سازی و آوازی این موسیقی ( ریشه در دل ) محشون است از ظرافتهای آهنگین که نتیجه حالها و لحظه ها و دم نفس های موسیقی دانان یعنی پیام آوران سروش های غیبی و همه کسانی است که پیش از ما در عرصه خاک این سرزمین فنا ناپذیر زیسته اند و با گره زدن جانهای شیفته شان در زلف تابدار موسیقی ایرانی از مرگ تن رسته و زندگی جاوید رسیدند . زنده باد یاد و خاطره استادانی همچون درویش خان ، صبا ، پایور ، تهرانی ، بهاری ، عبادی ، مجد ، بدیعی ، ذوالفنون و خدانگهدار استادانی چون لطفی ، علیزاده ، شهناز ، شریف ، شهبازیان ، ناظری ، شجریان باشد و عمر طولانی و باعزت به آنها دهد . نوشته صالح ابراهیمی قلعه نوازنده و مدرس سه تار
سه شنبه 12 آبان 1392برچسب:, :: 12:0 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
طول کاسه 22 تا 18 سانتي متر است و عمق کاسه را بين 12 تا 16 سانتيمتر مي گيرند. بر روي کاسه سه تار صفحه نازک چوبي تعبيه مي شود که خرک بر روي آن قرار دارد. در قسمت بالاي صفحه به منظور خروج صدا ، چند سوراخ ايجاد مي کنند. دسته سه تار به ضخامت 5/3 سانتي متره که به وسيله زه باريکي روي آنرا پرده بندي مي کنند و اين پرده بندي دو نوع مي باشد : اصلي و فرعي . پرده هاي اصلي 16 تا هستند و چهارلايي بسته مي شوند. پرده هاي فرعي 8 تا هستد و سه لايي در بين پرده هاي اصلي بسته مي شوند. گاهي جمع پرده ها به 28 هم مي رسه. طول دسته سه تار بين 76 تا 80 سانتيمتره ولي طول دسته از شيطانک به بالا، بين 40 تا 48 سانتي متر هست. پنجه در قسمت بالاي سه تار قرارگرفته و گوشيها در اين قسمت واقع هستند. طول پنجه در سه تار در حدود 2 سانتي متره. اسامي سيمهاي سه تار سيم اول" حاد" يا سيم سفيد از فولاد نازک به قطر تقريبي 20 تا 22 ميکرون ( در حال حاضر با نت دو زير خط حامل کوک مي شه ) که به گوشي آخري روي دسته بسته مي شود. سيم دوم " زير" يا سيم زرد يا قرمز از برنز نازک به قطر تقريبي 23 تا 25 ميکرون ( در حال حاضر با نت سل زير خط حامل کوک مي شه ) که به گوشي روي دسته نزديک شيطانک بسته مي شود. سيم سوم" زنگ يا مشتاق" هست به رنگ سفيد ، از فولاد به قطر تقريبي 20 تا 22 ميکرون ( اين سيم در خور مايه آهنگ متغير کوک مي شه ) که به گوشي آخري بغل دسته بسته مي شود. اين سيم را ميرزا محمد تربتي خراساني ملقب به " مشتاق عليشاه" در اوايل عهد قاجار اضافه کرده است. سيم چهارم " بم" يا سيم زرد يا قرمز از برنز نازک به قطر تقريبي 35 تا 40 ميکرون ( اين سيم نيز در خور مايه آهنگ متغير کوک مي شود ) که به گوشي روي دسته بسته مي شود. کاسه به دو طريق ساخته مي شود: يک تکه و چند تکه مرغوبترين نوع آن از چوب توت است که بايستي بدون گره باشه و رگه هاي چوب در اطراف به موازات صفحه قرار گرفته و آبخوري چوب در ته کاسه باشد. ضخامت کاسه بين 3 تا 5 ميلي است که بايستي در قسمت سيم گير ضخيم و در قسمت هاي ديگر نازکتر و نيز طول کاسه در قسمت بالا در حدود 25 و عمق آن 9/12 سانتي متر باشه. گلوي کاسه در حدود 7 سانتي متر است که به دسته متصل ميشود ( حدود 7 سانتيمتر از کاسه بايد باريک و تقريبا در رديف دسته قراربگيرد) . قسمتي از گلوي کاسه ، در حدود 4 سانتي متر آن ، به وسيله دسته پر مي شود و 3 سانتي متر آن خالي است. داخل کاسه بايد صاف و بدون زوايد باشه. عرض کاسه در حدود 8/13 سانتي متر ميباشد. دسته دسته بايد از چوبي انتخاب شود که حداکثر استحکام و حداقل وزن را داشته باشد که معمولا از چوب گردو استفاده مي شود. روي دسته بايد قدري محدب باشد. رنگي که براي دسته به کار مي رود بايد از جنسي باشد که در شرايط مختلف ايجاد چسبندگي نکرده جلاي خود را نيز از دست ندهد. زاويه دسته نسبت به کاسه بايد طوري باشد که وقتي خرک و سيمها روي ساز قرار گرفت، فاصله سيم با سطح زير آن در ناحيه خرک و قسمت گلوي ساز، يکسان نباشد بلکه در ناحيه گلو حدود 2 ميلي متر سيم پايين تر از ناحيه خرک باشد. اين موضوع در انتقال ارتعاشات به صفحه ساز اثر مهمي دارد. صفحه بايد از چوب توت بدون گره که داراي رگه هايي ريز باشد انتخاب شود و رگه ها بايستي به موازات دسته قرار بگيرند ( يعني به موازات سيم) چون رگه ها معمولا از ريز شروع و به تدريج درشت تر مي شوند، بهتر است رگه هاي ريز در پايين و رگه هاي درشت در بالا باشند. ضخامت صفحه بايد در وسط حدود 2 ميلي متر و در اطراف آن که به کاسه متصل مي شه، حدود 5/0 ميلي متر باشه. صفحه بايد محدب بوده و قسمت وسطش از اطراف در حدود 2 ميلي متر بلند تر باشد. خرک را معمولا از چوب شمشاد مي سازند. طول خرک در قسمت بالا حدود 4 سانتي متر است. خرک به شکل سه پايه ساخته مي شه. پايه وسط به صورت منحني يه که حداقل تماس را با صفحه دارد. زاويه هاي خرک بايستي به شکل منحني در بيايند . ارتفاع خرک بايد طوري باشد که در گلوي ساز فاصله سيم با قسمت زير آن حدود 5/2 ميلي متر باشد . شيارهايي روي خرک تعبيه مي کنند که سيم در آنها قرار بگيرد که بايستي حداقل عمق را داشته باشند. سيم گير رو معمولا از شاخ بز کوهي مي سازند که به شکل بيضي مي باشد و ابعاد آن تاثيري در ساز ندارد، اندازه آن بسته به ذوق سازنده است، و بايد طوري باشد که با ساز تناسب داشته باشد . طول سيم گير مهم نيسيت ولي عرض آن که قرارگاه سيم مي باشد، اهميت دارد. عرض سيم گير در حدود 8 ميلي متر بيشتر از عرض رويي آن هست ( منظور حداکثر عرض روي دسته است) تا سيم انحراف نداشته و فشار اضافي بر آن تحميل نشود. قسمت بالاي سيم گير که سيمها را نگه مي دارد ، بايستي به چهار قسمت مساوي تقسيم شود و اين تقسيم به وسيله سه شکاف صورت مي گيرد. جنس شيطانک از عاج يا استخوان هست و گاهي از شاخ بز کوهي هم ساخته مي شود و ممکن است آن رو از چوب هم بسازند . شيارهاي شيطانک نيز مانند شيارهاي خرک بايد حداقل عمق را داشته باشند. ارتفاع شيطانک حداکثر 5/1 ميلي متر هست. بالاي شيطانک که محل موازنه سيم است ، بايد طوري باشد که تماس سيم با شيطانک به حداقل برسد. گوشي بايد از چوب محکم ساخته شود. سر گوشي بايد طوري باشه که براحتي در بين انگشتان قرار بگيره و نيرو را منتقل کند. حالت گوشي در داخل حفره بايد طوري باشد که هم راحت حرکت کند و هم در نقطه دلخواه محکم بايستد. پرده بايد ظريف و صاف و محکم باشد. در قسمت پايين دسته چون فاصله پرده ها کم مي شود، بهتر است از پرده نازکتر استفاده شود. پرده قبل از شيطانک بايد محکمتر از پرده هاي معمولي بسته شود. ضمنا دور و نزديک بودن اون به شيطانک، در تنظيم صداي ساز موثر مي باشد. نوازنده ي با تجربه خود ميتواند جاي مناسب آن را پيدا کند. براي ايجاد صداي بهتر، چند سوراخ روي صفحه لازم است. معمولا ده سوراخ بر روي صفحه مشاهده مي شود که يک سوراخ بزرگتر از بقيه است. شکل و نحوه استقرار سوراخها به سليقه سازنده بستگي دارد
دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, :: 23:12 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
جلال ذوالفنون در سال ۱۳۱۶ در آباده متولد شد. در کودکی با خانواده به تهران آمد، تار پدر و ویلن برادرش او را با موسیقی آشنا کرد و از ده سالگی به سه تار پرداخت. برای ادامه موسیقی به هنرستان موسیقی ملی رفت، در آنجا سه تار چندان مورد استفاده نبود و او اجباراً تار را برگزید، با سازهای دیگر چون ویلن نیز آشنا شد و آن را نزد برادرش محمود ذوالفنون آموخت و در این حال سه تار را همچنان می نواخت. در هنرستان از رهنمودهای مرحوم موسی خان معروفی در زمینه تکنیک سه تار برخوردار شد و به این ترتیب هشت سال آموزش وی در هنرستان به فراگیری سه تار، تار و ویلن گذشت. همزمان با تاسیس رشته موسیقی دانشکده هنرهای زیبا به آنجا راه یافت و با چهره های شاخص موسیقی ایران نظیر مرحوم نورعلی خان برومند و دکتر داریوش صفوت آشنا شد. این آشنایی به وی امکانی داد تا شناخت تازهای از موسیقی اصیل و امکانات وسیع سه تار به دست آورد. از این زمان بود که وی تمرکز و توجه خود را بر آموختن و گسترش این ساز معطوف ساخت. در ادامه راه از روشهای اساتیدی چون مرحوم صبا و مرحوم ارسلان خان درگاهی و همچنین راهنماییهای ارزنده دکتر صفوت بهره فراوان یافت. از ذوالفنون کتابی با عنوان گل صدبرگ منتشر شده است که دیدگاه ها و زندگی و برخی خاطرات او از زیست موسیقایی و حرفه ای اش را بیان می کند.
دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, :: 23:10 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
ابوالحسن صبا در سال 1281 در تهران به دنیا آمد پدرش، ابوالقاسم کمالالسلطنه، فرزند محمد جعفرخان صدرالحکما، فرزند محمودخان صبا، شاعر و نقاش بلند آوازه عهد ناصری و از مردان فاضل و هنردوست عصر خویش بود. کمالالسلطنه طبیب و ادیب و دوستدار موسیقی بود. سه تار را دلنشین مینواخت و اولین استاد پسرش بود. استاد ابوالحسن صبا از اساتید بزرگ موسیقی اصیل ایران است. صبا علاوه بر نوازندگی، گاه آهنگ نیز میساخت و علاوه بر موسیقی، ادبیات کلاسیک ایران را به خوبی میشناخت و زبان انگلیسی را میدانست. ابوالحسن صبا، 40 سال ساز نواخت، تعلیم داد، در ارکسترها شرکت کرد، کتاب نوشت و درتمام جریانهای موسیقی ایران تأثیر مستقیم و مثبت داشت. وی در تمام رشتههای موسیقی ایران و حتی سایر هنرها همچون ساختن ساز و نقاشی و ادبیات مهارت داشت و دانشنامهای جامع از علم و عمل موسیقی ایرانی بود. ساز اصلی وی ویولن بود که آن را نزد حسینخان هنگ آفرین فراگرفت. همچنین سنتور را نزد علیاکبر شاهی و حبیب سماعی، کمانچه را نزد حسینخان اسماعیلزاده، ضرب را نزد حاجیخان ضربی، نی را نزد اکبرخان، تار را نزد استاد علینقی وزیری و سه تار را در مکتب استاد میرزا عبدالله و غلامحسین درویش به کمال فراگرفت. در جوانی به مدرسه کمالالملک رفت و نقاشی را فراگرفت. همچنین، مهارتهایی چون سوهان کاری، نجاری، ریختهگری، معرقکاری و خاتمکاری به دست آورد که بعداً در ساختن آلات موسیقی به کار بست. استاد صبا در سال 1306 از طرف استاد علینقی وزیری مامور شد تا در رشت مدرسهای مخصوص موسیقی تاسیس کند. وی نزدیک 2 سال در رشت اقامت کرد و در آنجا ضمن تعلیم موسیقی، به روستاها و کوهپایه های شمال رفت و به جمع آوری آهنگ های محلی پرداخت و ارمغانهای بینظیری از این سفر به همراه آورد. زرد ملیجه، دیلمان، رقص چوبی قاسم آبادی، امیری مازندرانی و چند قطعه دیگر یادگار همین دوره از زندگی اوست. در سال 1318 که رادیو تهران تاسیس شد، صبا در رادیو به کار نوازندگی پرداخت ولی در همه حال در هنرستان موسیقی به کار تدریس و تحقیق موسیقی اشتغال داشت و در اواخر عمر نیز در منزلش کلاس موسیقی دایر کرده بود و علاقه مندان را تعلیم می داد. شاگردان معروف صبا عبارتند از: علی تجویدی، فرامرز پایور، حسین تهرانی، حسین ملک، حسن کسایی، غلامحسین بنان، محمد بهارلو، ابراهیم قنبری، رحمت الله بدیعی، مهدی خالدی، عطاء الله خرم، همایون خرم، داریوش صفوت، لطف الله مفخم پایان و ... صبا علاوه بر اینکه ادبیات کلاسیک ایران را به خوبی می شناخت، زبان انگلیسی را خوب میدانست و از ادبیات جدید ایران نیز اطلاع داشت. این موسیقیدان بزرگ، آثار نیما و هدایت را میخواند و با نیما و شهریار روابط نزدیک داشت. او با شهریار از ایام جوانی دوست بود. این دوستی تا پایان عمر او دوام کرد و در زمان مرگ نیز شهریار بر بالین او حضور داشت. استاد ابوالحسن صبا پس ار سالها کوشش و پرورش شاگردان فراوان، در سال 1336 و به علت ناراحتی قلبی در سن 55 سالگی چشم از جهان فروبست و در قبرستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد. بعد از مرگ استاد، بر طبق وصیت وی و به خاطر تجلیل و قدردانی از این هنرمند نامی، خانه وی در 29 آبان 1353، به موزه تبدیل شد و همسر ایشان به کمک فرزندان استاد، اشیا و لوازم متعلق به استاد را جمعآوری و به موزه اهدا کردند. دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, :: 23:4 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
از گذشته های دور همواره موسیقی دانانی بودند که در معرفی و شهرت خوانندگان تآثیر بسیار داشتند . مردم ایران بر خلاف هندی ها ، خواننده دوست هستند چرا که خزل شعر فارسی در محور فرهنگی ایرانیان قرار دارد و همین علاقه است که مردم را به خوانندگان نزدیکتر می کند . متاسفانه پس از اروپای شدن ایران و آمدن پادشاهان مانند رضا شاه این سنت ها رفته رفته فروکش کرد و خواننده سالاری چنان بالا گرفت . که در زمان پهلوی دوم بعضی از خوانندگان زن و مرد در انتخاب مدیران و وزرا نقش مهم داشتند . ملت ایران باید بدانند که خوانندگان بدون موسیقی دانان به ناچار باید مداحی کنند . در زیر نام موسیقی دانانی که به شهرت خواندگی کمک کردند آورده شد تا درسی برای خواندگان جوانی باشد که دیر آمده و زود می خواهند بروند : ادیب خوانساری – حسن کسایی و جلیل شهناز قمر – نی داوود روح انگیز – وزیری بنان – وزیری ، محجوبی ، صبا ، خالقی دلکش و مرضیه – خالدی شهرام ناظری – پایور ، لطفی ، علی زاده شجریان – لطفی ، پایور ، مشکاتیان ، شهبازیان نگارنده صالح ابراهیمی قلعه نوازنده سه تار
دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, :: 11:23 :: نويسنده : صالح ابراهیمی
|